چهارشنبه , ۸ بهمن ۱۳۹۹
  • صفحه نخست
  • پیوندها
  • درباره ما

پایگاه اطلاع رسانی رهیافتگان به مکتب اهل بیت علیهم السلام

  • گزارش‏‏
  • رهیافتگان
    • رهیافتگان ایرانی
    • رهیافتگان خارجی
    • رهیافتگان شهید
  • پرسش و پاسخ
    • پاسخ به شبهات
  • سرگذشت
  • نگارخانه
    • صوت
    • فیلم
    • عکس
  • کتابخانه
    • دانلود کتاب
    • معرفی کتاب
  • مصاحبه
  • معارف اسلامی
    • عقائد
    • اخلاق
    • مهدویت
    • احکام و عبادات
  • مقاله و تحلیل
  • محصولات
سر خط خبرها
  • گفتگو با خانم زهرا (سونیا) فرای در حرم مطهر رضوی به مناسبت ایام فاطمیه
  • به یاد مبلغ شهید محمد حسن ابراهیمی
  • عایشه مکی، مستبصر امریکایی و فعال مدنی
  • نظر شگفت آور رئیس دانشگاه الأزهر دربارۀ شیعـه و سنی و مساله هسته ای ایران
  • دانلود سومین نشریه مستبصرین و رهیافتگان ایرانی+pdf
  • غلامرضا ریگی: عمده اهل سنت به امام حسین علیه السلام محبت دارند
  • انتظارات امام‌حسن عسگری علیه السلام از شیعیان
  • پست بعدی

    مستبصر روسی: احترام به والدین از اشتراکات قرآن و فرهنگ اصیل روس است

  • پست قبلی

    از راهیان نور تا رسیدن به نور، سرگذشت مستبصر بلوچ

شما اینجائید:خانه » رهیافتگان » رابرت شد:«ابوالفضل»،آبراهام «علی» و وارتوش «فاطمه»

رابرت شد:«ابوالفضل»،آبراهام «علی» و وارتوش «فاطمه»

تاریخ ارسال: ۱۳۹۸-۰۷-۰۱ در رهیافتگان, رهیافتگان خارجی یک نظر

مسلمان شدن ۲۳ ارمنی به واسطه شفا گرفتن جوان مسیحی از حضرت عباس (علیه السلام)

به گزارش پايگاه اطلاع رسانی استبصار، این روزها کربلای معلی میزبان زائران حسینی است نه‌ فقط شیعیان که سنی و زرتشتی و یهودی، دل‌باخته محبت اهل‌بیت هستند و هر سال این ارادت، افسار دل را به دست می‌گیرد و می‌کشد هر جا که خاطرخواه اوست.

در میان همهمه زائران، مویه‌های هر زائری در بین الحرمین روایتی است از یک ارادت، اما روایت دلدادگی «ابوالفضل» امروز و «رابرت» دیروز و پدر و مادرش که حالا نه «آبراهام» و «وارتوش» که «فاطمه» و «علی» صدایشان می‌زنند شنیدنی‌تر است. معجزه علمدار کربلا خریدار دل ۲۰ جوان ارمنی هم شد و همه دوستان رابرت در بین الحرمین شهادتین را خواندند و مسلمان شدند. امروز پرچم سیاه عزای حسین بن علی (ع) زینت دیوارهای خانه این خانواده در محله ارامنه است. انگار که شیعه زاده شده‌اند و مِهر خاندان نبوی ریشه در باورهای آباء و اجدادی‌شان دارد.

با حاج «اصغر جوادی»؛ خادم اهل بیت و حلقه وصل ارمنی‌ها به هیات قمر بنی هاشم همراه این خانواده می‌شویم و او راوی این اتفاق می‌شود. محدودیت‌های این خانواده مسلمان شده و ۲۰ جوان ارمنی اجازه تصویربرداری را نمی‌دهد و ما می‌مانیم و حلاوت قصه‌ای که می‌شنویم.

نوای یا قتیل العبرات و جوانان ده متری ارامنه

«صدای یا قتبل العبرات و طنین سینه زنی هیات قمربنی هاشم در خیابان سبلان شمالی که می‌پیچید سر و کله نوجوان‌ها و جوانان ارمنی، اطراف هیات پیدا می‌شد. می‌ایستادند و شور و حال عزاداران را تماشا می‌کردند. شب‌های منتهی به تاسوعا و عاشورا هیاهوی بچه‌های کم سن و سال بیشتر میخکوبشان می‌کرد. با تعجب به پسربچه ۱۰ ساله‌ای نگاه می‌کردند که بیرق سنگین یا قمربنی هاشم را در دستانش نگه می‌داشت وقتی می‌دیدند قد بیرق از قد پسربچه بلندتر است و با هر حرکت تلوتلو می‌خورد، حیرت می‌کردند.»

راز این خدمت بی مزد و منت چیست؟

حاج اصغر جوادی کنار رابرت نشسته و خاطرات رفاقت هدفدارش با جوانان ارمنی او را به چند سال قبل می‌برد؛«تک و توک بچه‌های ۱۰ متری ارامنه را می‌شناختم. جلوی در هیات قمر بنی هاشم که می‌دیدمشان می‌پرسیدم چرا داخل نمی‌آیید؟ می‌گفتند ما ارمنی هستیم. می‌گفتم در هیات ما به روی همه باز است اما داخل نمی‌آمدند. می‌پرسیدند امام حسین به شما چی می ده که این بچه‌های کوچک اینطور برایش خودشان را به آب و آتش می‌زنند. آن هم بعد از ۱۴۰۰ سال؟! بدون آنکه توقع یک تشکر خشک و خالی از کسی داشته باشند. ما برای مراسم ترحیم اقوام خودمان هم انقدر مایه نمی‌گذاریم! سر حرف باز می‌شد و آن‌ها می‌پرسیدند و من با همه آنچه در این سال‌ها از عشق به امام حسین (ع) بر دل و جانم نشسته بود جوابشان را می‌دادم. می‌گفتند امام حسین (ع) را می‌شناسیم اما من می‌گفتم کم می‌شناسیدش. از کرم امام حسین (ع) هر چه بگوییم کم است. می‌گفتم می دانید امام حسین (ع) نگاه ویژه‌ای به ارمنی‌ها دارد. از معجزه‌ها و شفا دادن‌ها که برایشان می‌گفتم اشک‌ها بر صورت‌هایشان جاری می‌شد.

ارمنی ها هم پاگیر هیات شدند

جوان‌های ارمنی بی آنکه بخواهند و بدانند شیفته اباعبدلله (ع) شده بودند. این را راوی قصه شنیدنی می‌گوید: «آمدن بر و بچه‌های محله ارامنه به هیات، هر سال تکرار می‌شد. تمام ۱۰ شب اول محرم پاتوقشان جلوی در هیات قمربنی هاشم بود.

دو سال به تماشا کردن ارادتمندان اهل بیت گذشت تا اینکه سال سوم بی سر و صدا کنار بچه شیعه‌ها ردای خدمت به امام حسین (ع) را تنشان کردند و وارد هیات شدند.سیاهه امام حسین را به در و دیوار هیات می‌زدند. ۲۰ جوان ارمنی بودند، ۲۰ رفیق. بی سر و صدا می‌آمدند و یک گوشه کار را دست می‌گرفتند. یکی پیاز پوست می‌کند، یکی گونی‌های سنگین برنج را روی دوشش می‌گذاشت و این طرف و آن طرف می‌برد.

امام حسین(ع) شما نگاهی به ما می‌اندازد؟

«یک شب حال دیدم حال رابرت خیلی بد است. نگران و مضطرب جلوی در هیات همراه پدرش ایستاده بود. سراغش رفتم و گفتم رابرت چیزی شده؟ پدرش انگار معطل یک سؤال بود و شروع کرد به گریه، اشک‌هایش بند نمی‌آمد. به زحمت متوجه حرف‌هایش می‌شدم. گفت یادت می‌آید پارسال خاطره آن ارمنی را به من گفتی؟ یادت هست گفتی دختر بچه ارمنی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل شما را که صدا زد معجزه شد و ماشین ترمز بریده که سراشیبی را با سرعت پیش گرفته بود ایستاد؟ جلوتر آمد و در گوشم گفت حالم خراب خراب است عمو اصغر. رابرت سرطان خون دارد. صدایش را پایین آورد و آرام‌تر گفت دیر فهمیدیم. دکترها جوابش کردند. امام حسین شما به ما هم نگاهی می‌اندازد؟ پسر من را شفا می‌دهد؟»

هر دو با هم اشک ریختیم. چشم‌های رابرت هم خیس اشک شده بود. از بیماری‌اش خبر داشت. می‌دانست سرطان خون دارد اما نمی‌دانست دکترها جوابش کردند. چشم دوخته بود به پرچم علمدار کربلا. سر و کله رفیقان رابرت هم پیدا شد. دورش حلقه زدند و غم نگاه همه‌شان عجیب خریدنی بود.پدر رابرت می‌گفت شنیدیم حضرت ابوالفضل حواسش به ما مسیحی‌ها هست. یعنی می‌شود برای ما هم چشمه‌ای از کرم و معرفتی که شما می گویید دارد رو کند؟ انگار روضه می‌خواند. دلش را وصل کرده بود به صاحب این روزها.

رفقای رابرت هم می‌دانستند روزهای آخر دوستشان است. مثل مرغ پر کنده از ده متری ارامنه هر شب خودشان را به هیات قمربنی هاشم می‌رساندند و شانه به شانه بر و بچه‌های شیعه در هیات خدمت می‌کردند. رابرت چند روز اول محرم که حالش خوب بود همراه رفقایش در هیات خدمت می‌کرد و از روز پنجم به بعد توان راه رفتن نداشت. جلوی در هیات برایش صندلی می‌گذاشتیم و می نشست. از اول تا آخر دست از روی سینه بر نمی‌داشت. مادرش هم می‌آمد. پرده را کنار می‌زد و پسرش را تماشا می‌کرد و باز گریه و گریه.»

این محال است از یکی مان چشم بر دارد،رفیق!

هر چه می گذرد ماجرای ارادت این خانواده ارمنی به سالارشهیدان شنیدنی تر از قبل می شود. رابرت،پدر و مادر و رفیقانش سراپا گوشند و چشم های رابرت خیس از اشک. روایت عمو اصغرِ بچه های ارمنی به شاه کلید زندگی آنها نزدیک تر می شود؛«روز ششم رفتم هیات. از رابرت و رفیقان و پدرش خداحافظی کردم. باید می‌رفتم کربلا. به پدر رابرت گفتم به ریسمان اهل بیت ما بچه شیعه‌ها که چنگ بزنی، دست خالی بر نمی‌گردی. اما باید از همه جا بریده باشی. گفتم پیراهن این بچه را زیرپای سینه زن‌ها بینداز، متبرک به خاک پایشان که شد پیراهن را تنش کن. آن زمانی که درون روضه می‌آئیم ما… شخص او بر تک تک ماها نظر دارد رفیق»

تا کربلا نرسم حرفی برای گفتن ندارم

گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود…گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود… سرنوشت جوان ارمنی مصداق این شعر قیصر امین پور است و برای رابرت،قرعه «به خوب می‌شودش» افتاد؛ «از کربلا برگشتم، شب سوم امام به هیات قمر بنی هاشم خیابان سبلان رفتم. هیات برقرار بود و یکی از پیرغلام های قدیمی دم روضه حضرت عباس گرفته بود و مجلس تماشایی. وسط روضه چشمم به دوستان رابرت افتاد اما این بار نه در گوشه و کنار هیات که درست وسط شور سینه زنی ایستاده بودند، به سر و صورتشان می‌زدند و حالشان غریب بود. تعجب کردم. آرام و قرار نداشتند. تا تمام شدن هیات دل تو دلم نبود که از احوال رابرت خبری بگیرم. رابرت و پدرش در هیات نبودند. دلشوره گرفتم. فکر می‌کردم کار، تمام شده و بیماری، بچه را از پا انداخته است. مجلس که تمام شد از بچه‌ها سراغش را گرفتم. گفتند خواهشی داریم هر کاری دارید زمین بگذارید و همین حالا به خانه رابرت بروید. رابرت فقط اسم شما را می‌آورد. سراسیمه خودم را به این خانه رساندم.» به رابرت و پدر و مادرش نگاه می کند و ادامه می دهد:«یادتان می آید؟ چشم اهل خانه پر از اشک بود و با دیدن من انگار اشک‌هایشان جان تازه گرفت. گفتم چی شده رابرت؟ حالت بهتر شده پسر؟ جواب سوالم را نداد و فقط گفت ویزای ما رو می‌توانی بگیری؟ می‌شود اربعین ما رو کربلا ببری؟ گفتم چرا حرف نمی‌زنی؟ گفت تا کربلا نرسم حرفی برای گفتن ندارم.»

جوانان ارمنی خاک نجف را سرمه چشمانشان کردند

وقتی شفاعتت کنند چه فرقی می‌کند اهل کدام دین و آیین باشی خریدارت می‌شوند، راوی داستان تا اینجا حاج اصغر جوادی است اما می‌گوید از اینجا به بعدش را باید از زبان رابرت بشنوی، روایت حسین شدن رابرت را که می‌پرسیم  هنوز جمله اول به جمله دوم نرسیده اشک راه چشمان او  را می‌بندد و بغض راه گلو و حاج اصغر ادامه ماجرا را تا عمود یک مسیر پیاده روی اربعین روایت می کند؛«ویزا گرفتن برای اقلیت‌ها به قصد زیارت کار راحتی نیست، اما بالاخره با هر دردسری که بود ویزا را گرفتم برای رابرت و پدر و مادر و همان ۲۰ رفیقی که پاگیر مجلس عزای امام حسین(ع) شده بودند و اصرارشان را برای رفتن به کربلا نمی‌فهمیدم. اگر بدانید من شاهد چه صحنه‌های نابی در این سفر بودم! رسیدیم نجف، به حرم مولا که رسیدیم. گفتم اینجا بارگاه امام اول ما شیعیان علی ابن ابی طالب(ع) است، خاک نجف را سرمه چشمانشان کردند این جوانان ارمنی، شب، نجف بودیم و صبح راه افتادیم سمت کربلا، عمود یک را که رد کردیم نشستم کف زمین به رابرت گفتم قول دادم اربعین کربلا بیارمت آوردم، قول دادی راز سر به مهرت را اینجا بگویی. قدم از قدم بر نمی‌دارم اگر حرف نزنی.»

کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف…

محال است به اینجای قصه برسی و کلمه کلمه این شعر در ذهنت تداعی نشود، کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف…حسین اگر نظر کند درد دوا شود ز لطف… حالا راوی اصل قصه رابرت می شود و ما سراپا گوش؛« شب تاسوعا بود و حالم خراب خراب. گویا دکترها جوابم کرده بودند، این را از گریه‌های پدر و مادرم می‌فهمیدم و توانی که هر لحظه کمتر و کمتر می‌شد. دسته عزاداری هیات در خیابان وحیدیه به راه افتاده بود و پدرم به توصیه عمو اصغر اشک ریزان پیراهن من را از تنم در آورد و زیرپای عزاداران حسینی انداخت. دسته که رد شد پیراهن خاکی را دوباره برداشت و با گریه تنم کرد. اینقدر حالم بد بود که از هوش رفتم و ظهر عاشورا در بیمارستان چشمانم را باز کردم. دو روز کامل بیهوش بودم. اما همه این دو روز را در صحرای بی آب و علفی بودم که در خواب می‌گفتند صحرای نینواست. یک بیابان بی آب و علف. با خیزران برایم برانکارد درست کرده بودند. ۵ نفر من را ذکرگویان در صحرا می‌بردند. در مسیر، عده‌ای پرچم عزاداری دستشان بود. عده‌ای پذیرایی می‌کردند. پرسیدم اینجا کجاست؟ به زبان عربی گفتند اینجا «طریق الاربعین» است. گفتم اجازه بدهید من هم پیاده شوم و راه بروم. گفتند حالا زود است. مسیر بیابان را طی کردیم. از دور گنبد طلایی حرم که به چشم آمد، همان موقع گفتند حالا ادامه راه را خودت پیاده برو . موقع پایین آمدن یک نفر پهلویم را گرفت و کمکم کرد راه بروم. پشت سرم را نگاه کردم که صورتش را ببینم. کلاهخود سرش بود. جلوتر رفتم و به حرم نزدیک شدم. همراهانم گفتند اینجا حرم علمدار کربلاست، چشمانم خیس اشک شد و در همان حال به هوش آمدم. از تخت بیمارستان پایین آمدم و راه رفتم. پدرم از حال من متوجه شده بود که اتفاقی افتاده و از پزشکان خواست آزمایش‌های من را تکرار کنند. ما ارمنی هستیم اما پدرم امید داشت به نگاه اهل بیت شیعیان؛ چون همه می گفتند حضرت عباس نگاه ویژه‌ای به ارمنی‌ها دارد. پزشکان آن بیمارستان همه ارمنی بودند و دلیل درخواست پدرم را نمی‌دانستند. آزمایش‌ها تکرار شد و جواب ها آمد. جواب آزمایش من در بیمارستان دست به دست می شد و دکترها اول فکر می‌کردند برگه جواب آزمایش با بیماری دیگری جا به جا شده است. اما من شفا گرفته بودم. این راز سر به مهر را تا حریق الاربعین در دلم نگه داشتم و برای این رازداری دلیل داشتم.»

وقتی ۲۳ ارمنی یک جا در بین الحرمین شهادتین خواندند

احوالشان روضه‌ای تمام عیار است بدون حزن مداح و بغض راه گلوی ابوالفضل و فاطمه و علی این خانه و همه رفیقان را بسته و حاج اصغر جوادی، ما را به بین الحرمین می برد؛« عمود به عمود جلو رفتیم. خستگی را از پاهای رابرت و پدر و مادر و رفیقانش گرفته بودند انگار. بیقرار بودند برای رسیدن به حرم حضرت عباس(ع) و ضریح شش گوشه امام حسین(ع). رسیدیم به بین الحرمین. رابرت اشک ریزان روی زمین نشست و گفت همین جا، همین جا، ظهر عاشورا همین جا احساس کردم همه دردها از تنم بیرون رفته و مثل نوزاد تازه متولد شده شدم. پدرش جلو آمد و گفت اهل بیت حجت را بر ما تمام کردند. ما نذر کرده بودیم مسلمان شویم آن هم در اربعین. شهادتین را برایمان می‌خوانی؟ ما هم زمزمه کنیم؟»

رابرت شد ابوالفضل،آبراهام و وارتوش؛ فاطمه و علی

آن روز بین الحرمین غوغایی به پا بود. وقتی رابرت، پدر، مادرش، همه ۲۰ رفیق گرمابه و گلستانش کنار هم ایستادند و روبه روی حرم حضرت عباس شهادتین را خواندند و مسلمان شدند. اشک‌ها بود که با تماشای این صحنه روانه شد و بعد از خواندن شهادتین دم روضه علمدار را گرفتیم و رابرت میاندار مجلس بود. «رابرت» شد «ابوالفضل»، «آبراهام»؛«علی» و  «وارتوش»؛ «فاطمه».

نذر کردیم هر سال دو ارمنی را مسلمان کنیم

دل این خانواده با اهل بیت گره خورد، زنجیری ناگسستنی. حالا رابرتِ ابوالفضل شده جان می‌دهد برای پیاده روی اربعین. می‌پرسیم آقا ابوالفضل از حال این روزهایت بگو. اشک‌ها زودتر از کلمات جاری می‌شوند؛ «هرکجای دنیا هم که باشم محرم و تاسوعا و عاشورا و اربعین باید کربلا باشم. فقط آنجاست که آرام و قرار دارم. همه دوستانم هم می‌آیند. نذر شربت داریم برای پیاده روی اربعین. یک نذر دیگر هم داریم اینکه هر سال دو ارمنی را مسلمان کنیم. پارسال این نذر ادا شد و دو نفر از دوستانمان با ما در پیاده روی اربعین همراه شدند و همان جا در کربلا مسلمان شدند.»

استبصار www.estebsar.ir

تلگرام t.me/estebsar_ir

منبع: رهیافته

برچسبها
آبراهامارمنیاستبصاراسلاماسلام آوردهامام حسین (علیه‌السلام)ایرانتازه مسلمانتازه مسلمان شدهتازه مسلمانانتشيعجوان مسیحیحضرت عباسرابرتره يافتگانره يافتهرهيافتگانرهيافتهشهادتینشيعهشيعه شدگانشيعيانشیعه شدگرایش به اسلاممستبصرمستبصرانمستبصرونمستبصرينمسلمانمسلمان شدوارتوش
tweet

مطالب مرتبط

  • به یاد مبلغ شهید محمد حسن ابراهیمی

    به یاد مبلغ شهید محمد حسن ابراهیمی

    ۱۳۹۹-۱۰-۲۱

  • نظر شگفت آور رئیس دانشگاه الأزهر دربارۀ شیعـه و سنی و مساله هسته ای ایران

    نظر شگفت آور رئیس دانشگاه الأزهر دربارۀ ...

    ۱۳۹۹-۰۹-۱۶

  • دانلود سومین نشریه مستبصرین و رهیافتگان ایرانی+pdf

    دانلود سومین نشریه مستبصرین و رهیافتگان ایرانی+pdf

    ۱۳۹۹-۰۹-۱۴

  • آن دست  نجات بخش

    آن دست نجات بخش

    ۱۳۹۹-۰۸-۰۶

  • در حرم قول دادم شیعه شوم

    در حرم قول دادم شیعه شوم

    ۱۳۹۹-۰۷-۲۶

  • خاطرات اربعین: بانویی از امریکا +فیلم

    خاطرات اربعین: بانویی از امریکا +فیلم

    ۱۳۹۹-۰۷-۱۶

  • خاطرات شیعه شدن وسیم رضا/ شیعه شدنم را از محرم دارم

    خاطرات شیعه شدن وسیم رضا/ شیعه شدنم ...

    ۱۳۹۹-۰۶-۱۵

  • مستند ساکنین سرزمین کسوف، افشاگری های مستبصر رهایافته از بهائیت

    مستند ساکنین سرزمین کسوف، افشاگری های مستبصر ...

    ۱۳۹۹-۰۵-۲۰

  • یک بیوَتَن حقیقی! شهید مستبصر کمال کورسل

    یک بیوَتَن حقیقی! شهید مستبصر کمال کورسل

    ۱۳۹۹-۰۵-۰۶

  • محمد الهی زاده: مستبصر بلوچ: امام رضا (ع) مرا خالص کرد و تحویل خواهرشان داد

    محمد الهی زاده: مستبصر بلوچ: امام رضا ...

    ۱۳۹۹-۰۴-۱۲

  • فاطمه اتسوکو هوشینو مستبصر ژاپنی: من متوجه بودم که نظر دیگران درباره حجاب مهم نیست + فیلم

    فاطمه اتسوکو هوشینو مستبصر ژاپنی: من متوجه ...

    ۱۳۹۹-۰۴-۰۶

  • دانلود فایل دومین نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی + pdf

    دانلود فایل دومین نشریه تخصصی مستبصرین و ...

    ۱۳۹۹-۰۳-۳۱

  • سریا: قرآن را خواندم، به پدرم گفتم می خواهم مسلمان شوم

    سریا: قرآن را خواندم، به پدرم گفتم ...

    ۱۳۹۹-۰۳-۲۰

  • سخنان مستبصر استرالیایی خانم کریستین جیمز، در مورد عاشورا + فیلم

    سخنان مستبصر استرالیایی خانم کریستین جیمز، در ...

    ۱۳۹۹-۰۳-۱۸

  • باطن شیعه به معنای مقاومت در برابر طاغوت، بی‌عدالتی و ظلم است

    باطن شیعه به معنای مقاومت در برابر ...

    ۱۳۹۹-۰۳-۱۳

  • از طریق کتاب های ترجمه شده به انگلیسی با سیره نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) آشنا شدم

    از طریق کتاب های ترجمه شده به ...

    ۱۳۹۹-۰۲-۲۸

  • گفتگوی جذاب با میخائیل سیمانوف تازه مسلمان شده روس + فیلم

    گفتگوی جذاب با میخائیل سیمانوف تازه مسلمان ...

    ۱۳۹۹-۰۲-۱۱

  • مراسم عقد تازه مسلمان آلمانی با دختر ایرانی در حرم شاه عبدالعظیم

    مراسم عقد تازه مسلمان آلمانی با دختر ...

    ۱۳۹۹-۰۲-۰۷

  • همایش نکوداشت مستبصر مرحوم پرفسور «یحیی علوی (کریستین بونو)»

    همایش نکوداشت مستبصر مرحوم پرفسور «یحیی علوی ...

    ۱۳۹۹-۰۲-۰۴

  • کلیپ: تشرف دو پژوهشگر روس به دین مبین اسلام

    کلیپ: تشرف دو پژوهشگر روس به دین ...

    ۱۳۹۹-۰۲-۰۲

  • در ۱۷ سالگی مسلمان شدم و مذهب شیعه را انتخاب کردم

    در ۱۷ سالگی مسلمان شدم و مذهب ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۳۱

  • تازه‌مسلمان آمریکایی: اولین برخوردم با قرآن مسیر زندگی‌ام را تغییر داد

    تازه‌مسلمان آمریکایی: اولین برخوردم با قرآن مسیر ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۲۹

  • پروفسور بنو فرانسوی: یک شوک لازمه حرکت به سمت حرکت است + فیلم

    پروفسور بنو فرانسوی: یک شوک لازمه حرکت ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۲۷

  • تشرف بانوی روسی به دین اسلام در جامعه‌الزهرا(س) قم

    تشرف بانوی روسی به دین اسلام در ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۱۹

  • جوان آمریکایی: پس از مطالعات دیدم شیعه صحیح ‌تر است و شیعه شدم

    جوان آمریکایی: پس از مطالعات دیدم شیعه ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۱۷

  • وقتی یک مسیحی مسلمان می شود! + فیلم

    وقتی یک مسیحی مسلمان می شود! + ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۱۵

  • مستبصر برزیلی: با انجام دستورات دین به خداوند نزدیک تر می‎شویم

    مستبصر برزیلی: با انجام دستورات دین به ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۱۳

  • مستبصر کلمبیایی در دانشگاه یاسوج: انقلاب اسلامی عامل آشنایی من با دین اسلام بود

    مستبصر کلمبیایی در دانشگاه یاسوج: انقلاب اسلامی ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۰۸

  • بهایی‌زاده‌ مستبصر: شست‌وشوی مغزی کودکان در مهدکودک‌های بهاییت

    بهایی‌زاده‌ مستبصر: شست‌وشوی مغزی کودکان در مهدکودک‌های ...

    ۱۳۹۹-۰۱-۰۶

  • میلیاردری که شیعه شد + فیلم

    میلیاردری که شیعه شد + فیلم

    ۱۳۹۹-۰۱-۰۴

  • حقوقدان کاتولیک ایتالیایی چگونه شیعه شد

    حقوقدان کاتولیک ایتالیایی چگونه شیعه شد

    ۱۳۹۹-۰۱-۰۱

  • قضیه شیعه شدن پسر عبدالباسط + فیلم

    قضیه شیعه شدن پسر عبدالباسط + فیلم

    ۱۳۹۸-۱۲-۲۸

  • به شما مستبصرین تبریک می گویم

    به شما مستبصرین تبریک می گویم

    ۱۳۹۸-۱۲-۲۴

  • راه حق احساس غربت ندارد + فیلم

    راه حق احساس غربت ندارد + فیلم

    ۱۳۹۸-۱۲-۲۰

  • گیبادولین مستبصر روس: نامه آیت‌الله خامنه‌ای برای ما، یادآور نامه امام به گورباچف بود

    گیبادولین مستبصر روس: نامه آیت‌الله خامنه‌ای برای ...

    ۱۳۹۸-۱۲-۰۸

  • رهیافته مکزیکی: حضرت زهرا (س) برای من در هر لحظه از زندگی الگویی بی‌نظیر است

    رهیافته مکزیکی: حضرت زهرا (س) برای من ...

    ۱۳۹۸-۱۱-۲۷

  • لحظه تشرف بانو تایلندی به دین مبین اسلام در حرم مطهر رضوی

    لحظه تشرف بانو تایلندی به دین مبین ...

    ۱۳۹۸-۱۱-۲۱

  • روایتی خواندنی از مسلمان شدن دو مربی کوبایی در سال ۷۹

    روایتی خواندنی از مسلمان شدن دو مربی ...

    ۱۳۹۸-۱۱-۱۷

  • ماجرای مسلمان شدن و حجاب همسر لوئیجی د مارتینو

    ماجرای مسلمان شدن و حجاب همسر لوئیجی ...

    ۱۳۹۸-۱۱-۱۲

  • دومین نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی

    دومین نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی

    ۱۳۹۸-۱۱-۰۵

  • مستند شیرجان روایت زندگی شهید ترکمن وحدت شیعه و سنی + فیلم

    مستند شیرجان روایت زندگی شهید ترکمن وحدت ...

    ۱۳۹۸-۱۱-۰۵

  • مراسم تشرف به اسلام دو دانشجوی روس در دانشگاه تربیت مدرس

    مراسم تشرف به اسلام دو دانشجوی روس ...

    ۱۳۹۸-۱۰-۲۹

  • جوان قبرسی شیعه شد/ دین اسلام را دین صلح و عطوفت یافتم

    جوان قبرسی شیعه شد/ دین اسلام را ...

    ۱۳۹۸-۱۰-۱۹

  • یک جوان فرانسوی در حرم مطهر امام رضا(ع) مسلمان شد

    یک جوان فرانسوی در حرم مطهر امام ...

    ۱۳۹۸-۱۰-۱۸

  • شیخ زکزاکی چگونه شیعه شد؟

    شیخ زکزاکی چگونه شیعه شد؟

    ۱۳۹۸-۱۰-۱۷

  • گفتگو با تازه مسلمان آتسوکو هوشینو در پیاده روی اربعین

    گفتگو با تازه مسلمان آتسوکو هوشینو در ...

    ۱۳۹۸-۱۰-۰۹

  • تشرف بانوی ارمنی به دین مبین اسلام در مازندران

    تشرف بانوی ارمنی به دین مبین اسلام ...

    ۱۳۹۸-۰۹-۲۴

  • مستبصر تانزانیایی: پیامبر علی را به عنوان نماینده خود قرار داده است

    مستبصر تانزانیایی: پیامبر علی را به عنوان ...

    ۱۳۹۸-۰۹-۱۷

  • زینب ثانی مستبصر اسکاتلندی: آرزو دارم در پیاده‌روی اربعین حسینی شرکت کنم

    زینب ثانی مستبصر اسکاتلندی: آرزو دارم در ...

    ۱۳۹۸-۰۹-۰۴

  • شیعه شدن جوان مسیحی در علی آباد کتول

    شیعه شدن جوان مسیحی در علی آباد ...

    ۱۳۹۸-۰۹-۰۳

  • استاد سابق دانشگاه هاروارد مکتب اهل بیت(ع) را انتخاب کرد

    استاد سابق دانشگاه هاروارد مکتب اهل بیت(ع) ...

    ۱۳۹۸-۰۸-۱۸

  • تشرف بانوی استرالیایی به اسلام

    تشرف بانوی استرالیایی به اسلام

    ۱۳۹۸-۰۸-۱۲

  • پذیرش اسلام از سوی هنرمند گرافیک از کشور کرواسی

    پذیرش اسلام از سوی هنرمند گرافیک از ...

    ۱۳۹۸-۰۸-۰۱

  • یک بهایی در تبریز مسلمان شد

    یک بهایی در تبریز مسلمان شد

    ۱۳۹۸-۰۷-۱۵

  • تشرف زن بودایی به مذهب شیعه در حرم امام رضا (ع)

    تشرف زن بودایی به مذهب شیعه در ...

    ۱۳۹۸-۰۷-۱۴

  • مستبصر روسی: احترام به والدین از اشتراکات قرآن و فرهنگ اصیل روس است

    مستبصر روسی: احترام به والدین از اشتراکات ...

    ۱۳۹۸-۰۷-۰۳

  • از راهیان نور تا رسیدن به نور، سرگذشت مستبصر بلوچ

    از راهیان نور تا رسیدن به نور، ...

    ۱۳۹۸-۰۶-۰۴

  • بانوی مسیحی ایرانی: پس از شناخت حضرت ابوالفضل(ع) شیعه شدم

    بانوی مسیحی ایرانی: پس از شناخت حضرت ...

    ۱۳۹۸-۰۵-۱۳

  • لحظه شهادتین گفتن خانم اندا از آرژانتین و تشرف به تشیع

    لحظه شهادتین گفتن خانم اندا از آرژانتین ...

    ۱۳۹۸-۰۵-۰۶

  • تصادفی که موجب شیعه شدن یک جوان شد

    تصادفی که موجب شیعه شدن یک جوان ...

    ۱۳۹۸-۰۵-۰۵

  • میخائیل و ویکتوریا زوج تازه مستبصر

    میخائیل و ویکتوریا زوج تازه مستبصر

    ۱۳۹۸-۰۴-۲۰

  • چوآن يانك جوان چینی در حرم مطهر رضوی شیعه شد

    چوآن يانك جوان چینی در حرم مطهر ...

    ۱۳۹۸-۰۴-۱۹

  • ماجرای وهابی که پس از ۲۳ سال شیعه شد و هزاران نفر را شیعه کرد

    ماجرای وهابی که پس از ۲۳ سال ...

    ۱۳۹۸-۰۴-۱۸

  • نوشيعه‌اي از كشور بلژیک؛ دربلژیک شیعیان نمی‌توانند درکنفرانس‌ها ازامام خمینی چیزی بگویند

    نوشيعه‌اي از كشور بلژیک؛ دربلژیک شیعیان نمی‌توانند ...

    ۱۳۹۸-۰۴-۱۷

  • محمد مسعود دهدار اهل ایرانشهر: «شک محرک خوب ولی ایستگاه بدی است»

    محمد مسعود دهدار اهل ایرانشهر: «شک محرک ...

    ۱۳۹۸-۰۴-۰۹

  • دینا قراء زیبایی: پس از ۱۹ سال تربیت آلمانی با صحبت‌های پدرم متوجه شدم مسلمان هستیم

    دینا قراء زیبایی: پس از ۱۹ سال ...

    ۱۳۹۸-۰۴-۰۱

  • مستبصر روسی دیمیتری کارتاشف : جانم را فدای مهدی (عجل الله) می‌کنم

    مستبصر روسی دیمیتری کارتاشف : جانم را ...

    ۱۳۹۸-۰۳-۲۶

  • مصاحبه با خشایار نبیلی؛ یک جوان تازه مسلمان شده (قسمت دوم)

    مصاحبه با خشایار نبیلی؛ یک جوان تازه ...

    ۱۳۹۸-۰۳-۲۴

  • مصاحبه با خشایار نبیلی؛ یک جوان تازه مسلمان شده (قسمت اول)

    مصاحبه با خشایار نبیلی؛ یک جوان تازه ...

    ۱۳۹۸-۰۳-۲۳

  • بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع (قسمت سوم)

    بررسی علل گرایش مستبصرین به تشیع (قسمت ...

    ۱۳۹۸-۰۲-۱۸

1 نظر

  1. عبدالجلیل
    ۱۳۹۸-۰۷-۰۸ در ۱۴:۱۸

    یا ابالفضل ما رو هم آدم کن

    پاسخ

یک نظر بدهید

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

  • دانلود سومین نشریه مستبصرین و رهیافتگان ایرانی+pdf
    دانلود سومین نشریه مستبصرین و رهیافتگان ایرانی+pdf
  • محصولات پایگاه اطلاع رسانی استبصار
    محصولات پایگاه اطلاع رسانی استبصار
  • کتاب معجزه محرم
    کتاب معجزه محرم
  • کتاب سوار بر كشتي نجات
    کتاب سوار بر كشتي نجات
  • شهيد ولايت در شب ولايت
    شهيد ولايت در شب ولايت
  • کتاب «شهید ولایت در شب ولایت»
    کتاب «شهید ولایت در شب ولایت»

پربازدیدترین مطالب

  • «مجله رهیافتگان»، اولین نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی

    «مجله رهیافتگان»، اولین نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی

    ۱۳۹۵-۱۱-۰۶
  • مستبصر تانزانیایی کنجکاو بودم که چرا مسیح فرزند خداست

    مستبصر تانزانیایی کنجکاو بودم که چرا مسیح فرزند خداست

    ۱۳۹۶-۱۱-۲۱
  • سرگذشت مستبصر شهید مرتضی صلواتی

    سرگذشت مستبصر شهید مرتضی صلواتی

    ۱۳۹۳-۰۵-۱۸
  • من شیعه شده‌ام و امشب دوباره راهی جبهه می‌شوم

    من شیعه شده‌ام و امشب دوباره راهی جبهه می‌شوم

    ۱۳۹۳-۰۵-۱۵
  • شهادت مستبصر بزرگ و “ببر توسعه” اوگاندا

    شهادت مستبصر بزرگ و “ببر توسعه” اوگاندا

    ۱۳۹۳-۱۰-۰۷

دیدگاه اعضای سایت‏

  • mahdi : با سلام از طریق https://eitaa.com/Estebsar110 پیام بدهید خدمتتان هس ...

  • mahdi : با سلام چند عنوان از کتاب ها که تولیدی پایگاه استبصار است چند عنوان ...

  • ارمان : سلام این کتابهایی که برای دانلود گذاشتید از نظر حق کپی رایت مشکلی ن ...

  • صادق : سلام من در مورد خانم زینب کریسین داشتم ایمیل هم دادم خدمتتون لطفا پ ...

  • سیدصابرالدین حسین پناهی قروچای : سلام علیکم : موفق وموءید باشید . از دیدن عکس مستبصر شهید مرتضی صلوا ...

آمار سایت

  • 199
  • 186
  • 1,536
  • 7,815
  • 1,277,442

پیام رسان

Estebsar with your phone

اوقات شرعی

دسترسی سریع

*
  • rss
نسخه عربی | نسخه انگلیسی
© Copyright ( 2013 - 2020 ) | حق نشر محفوظ است. بومی شده توسط بچه های فنی | تیم استبصار فارسی estebsar.ir
   انتقادات و پیشنهادات: IT@estebsar.ir
پایگاه مردم نهاد استبصار فارسی


            رجوع به صفحه مادر