پست بعدی
پست قبلی
احمد عبداللهزاده منهه نویسنده، محقق، مترجم و کارشناس نهجالبلاغه از دیار مشهدالرضاست. وی که به عنوان روزنامهنگار سالها در این عرصه قلمزده سهم بسزایی در ترجمه آثار مربوط به تازه مسلمانان و معرفی آنها به جامعه را داراست
– خاطره خاصی هم در اینباره دارید؟
بله. مدت کوتاهی پس از انتشار کتاب، خانم ترنر به من اطلاع داد که خانم جوانی از اصفهان به او ایمیل زده و بابت کتاب از او تشکر کرده است. او گفته بود که برای زیارت به مشهد آمده و کتاب را از یکی از کتابفروشیهای دور حرم خریده است و از خواندن کتاب تحتتأثیر قرارگرفته و مصمم شده باحجاب شود.
– شما با تازه مسلمانان زیادی ارتباط مستقیم داشتهاید. تأثیرگذارترین سرنوشت یا فرد از این افراد را کدام میدانید و چرا؟
سرگذشت هر یک از تازه مسلمانان در نوع خود بینظیر است، ولی برای خودم سرگذشت «شفا مصطفی» خواهر تازه مسلمانان استرالیایی، خیلی جالب و تأثیرگذار بوده است. در مشهد با ایشان دیدار کردم. در رشته الهیات تطبیقی درس خوانده و با تلاشی خستگیناپذیر پس از پیگیری نشانههای حقانیت پیامبر در کتاب مقدس، سرانجام به اسلام و پس از مدتی به تشیع میرسد. جالب اینکه شفا هماکنون با بیش از ۷۰ سال سن، همچنان از طریق سخنرانی، روزنامهنگاری و… با شور و انرژی فراوان به تبلیغ اسلام در استرالیا مشغول است.
– به نظر شما نوشتن درباره تازه مسلمانان یا ترجمه آثاری از این دست چقدر لازم است و چطور میتوان زیبایی اسلام را به نسل کنونی شناساند؟
آثاری از این دست، اگر هیچ فایده دیگری هم نداشته باشند، حداقل جذاب و خواندنی هستند. چنین نوشتههایی با یک تیر چند نشان میزنند. اول اینکه ما را از دریچه دیگری با حقایق و آموزههایی درباره دینمان روبهرو میکنند که در زندگی روزمرهمان حضور دارند، ولی به هر دلیلی از آنها غافل شدهایم. دوم، لایههای مهم ولی پنهان مانده اسلام را برایمان آشکار میکنند. مثلاً برای ما مسلمانان شناسنامهای «توحید» مسئلهای ساده و پیش پاافتاده است، ولی میبینیم که بسیاری از مسیحیان بهخاطر همین توحید به اسلام روی میآورند. نکته دیگر اینکه خواننده در سرگذشت تازه مسلمانان نوعی صداقت و صراحت خاص حس میکند که تأثیرگذار است. پرداختن به موضوع تازه مسلمانان ظرافتهایی هم دارد که باید به آنها توجه کرد. مثلاً تازه مسلمانان هم مثل خود ما ممکن است برداشتهای نادرست یا ناقصی از اسلام داشته باشند که هنگام مطالعه سرگذشت و گفتههای آنان باید این نکته را در نظر داشت.
– وهابیها در این زمینه چه کارهایی انجام دادهاند؟
متأسفانه وهابیها تازه مسلمانان را بهسرعت میقاپند و به نفع خود مصادره میکنند. بسیاری از مساجد، مراکز یا سایتهایی که حقجویان در دنیای غرب سراغشان میروند، مستقیم یا غیرمستقیم سر در آخور عربستان دارند. به همین دلیل است که بسیاری از تازه مسلمانان، به اعتراف خودشان، اسلام را مساوی عربستان و وهابیت میدانند. جا دارد اینجا گله «مرضیه تیلور» تازهمسلمان انگلیسی را بازگو کنم که از شیعیان خواسته بود منتظر ننشینند تا کسی سراغ آنها برود. این خواهر گفته بود وهابیها در انگلیس جلوی رهگذران را میگیرند و به آنها کتابها و جزوههایی در تبلیغ عقاید خودشان میدهند.
– شما بهعنوان یک نویسنده، محقق، روزنامهنگار و یک فرد دغدغهمند در این زمینه، در رابطه با نهادهای مسئول درباره این افراد و فعالیتهایشان پیشنهادها یا انتقاداتی دارید؟ به نظر شما مهمترین ضعف و قوت این نهادها چیست؟
اولین و مهمترین پیشنهاد من این است که پدیدهای به نام «تازه مسلمانان» را به رسمیت بشناسند و جدی بگیرند. به نظر من مهمترین ضعف نهادهای مربوط همین است که دید درست و جامعی به این پدیده ندارند. یعنی نمیدانند که تازه مسلمانان اولاً: چه چالشهایی در راه رسیدن به اسلام دارند. ثانیاً: پس از مسلمان شدن چه مشکلات و نیازهایی دارند. ثالثاً: چگونه میتوان از ظرفیت آنان در تبلیغ دین استفاده کرد. رابعاً: ظرافتها و حساسیتهای کار درباره آنها چیست؟ مهمترین قوت این دستگاهها هم در امکانات مالی و اجراییشان است که بهجا خرج نمیشود.
– به عنوان خادم امام رضا(ع) که هر هفته یک روز در حرم مطهر خدمت میکنید مهمترین دغدغه تازه مسلمانان در حرم مطهر رضوی چیست؟
خود فضای حرم در درجه اول بسیار تأثیرگذار است که بسیاری از کمکاریهای ما را جبران میکند. ولی تازه مسلمانان، مانند دیگر زائران خارجی، توقع دارند از این فضای معنوی استفاده معرفتی بیشتری ببرند. به نظر میرسد با وجود همه تلاشها، هنوز در این زمینه کار کارشناسی انجام نشده است.
– خاطره خاصی از خادمی امام رضا دارید؟
خاطره که زیاد است و مجموعهای از آنها را بهزودی در کتابی منتشر خواهم کرد اما گاهی دوستان تازهمسلمان از من میخواهند که برایشان در حرم دعا کنم. من هم وقتی به حرم مشرف میشوم، به همان زبان انگلیسی حاجتشان را با امام رضا(ع) در میان میگذارم و جالب اینجاست که با وجود سختی بیان احساس به زبانی بیگانه، باز هم همان حس زیارت و معنویت به من دست میدهد. معمولاً سعی میکنم در پایان خدمت هفتگی، از طرف خواهران و برادران تازهمسلمان، با ذکر نام، سلامی به آقا بدهم.
– مگر بحث تازه مسلمانان در کشور متولی ندارد که شما آثارتان را به حراج گذاشتهاید؟
بابت پدید آوردن این آثار از کسی طلبکار نیستم. ماجرای حراج این کتابها در شبکههای اجتماعی، از سر فشار اقتصادی بود که به من وارد شده بود و البته هنوز هم دست از سرم برنداشته است! این اقدام که با عنوان «چوب حراج به سرمایه فرهنگی» صورت گرفت، در واقع نوعی «خودکشی فرهنگی» به شمار میآمد. در آن حراجی گفته بودم که چاپ مناسب یا نامناسب و خوانده شدن یا نشدن این کتابها دیگر برایم مهم نیست و این یعنی خودکشی فرهنگی. در واقع، این حراجی فریاد اعتراضی بود به این معضل که چرا در کشور ما فرهنگ و اقتصاد میانه خوبی با هم ندارند.
1400-04-27
1400-04-13
1400-04-05
1400-03-21
1400-03-19
1400-03-16
1400-03-02
1399-12-20
1399-12-15
1399-12-07
1399-12-01
1399-11-23
1399-10-21
1399-09-16
1399-09-14
1399-08-06
1399-07-26
1399-07-16
1399-06-15
1399-05-20
1399-05-06
1399-04-12
1399-04-06
1399-03-31
1399-03-20
1399-03-18
1399-03-13
1399-02-28
1399-02-11
1399-02-07
1399-02-04
1399-02-02
1399-01-31
1399-01-29
1399-01-27
1399-01-19
1399-01-17
1399-01-15
1399-01-13
1399-01-08
1399-01-06
1399-01-04
1399-01-01
1398-12-28
1398-12-24
1398-12-20
1398-12-08
1398-11-27
1398-11-21
1398-11-17
1398-11-12
1398-11-05
1398-11-05
1398-10-29
1398-10-19
1398-10-18
1398-10-17
1398-10-09
1398-09-24
1398-09-17
1398-09-04
1398-09-03
1398-08-18
1398-08-12
1398-08-01
1398-07-15
1398-07-14
1398-07-03
1398-07-01
1398-06-04
ابزارکی وجود ندارد
*