شما اینجائید:خانه » مقاله و تحلیل » تا سال ۱۴۱۵شمسی، نیمی از مردم جهان، شیعه خواهند بود

تا سال ۱۴۱۵شمسی، نیمی از مردم جهان، شیعه خواهند بود

تاریخ ارسال: ۱۳۹۳-۰۵-۱۸ در مقاله و تحلیل ۰

به گزارش پايگاه اطلاع رسانی استبصار، قرائن زیر، پیش بینی بالا را تأیید می کند:

یک) به مرور حکومت ها ناچارند در حوزه ی انتخاب دین، مردم را آزاد بگذارند و نیز مردم، تغییر دین همکیشانشان را تحمل می کنند.
دو) اینترنت به اقصی نقاط جهان و در دوردست ترین مکان ها راه یافته و نیز شبکه های ماهواره ای، فراوان شده و رو به گسترشند.
سه) سطح دانش، آگاهی و قدرت تفکر مردم بالا رفته و رو به افزایش است.
چهار) این تفکر میان مردم در حال تقویت است که باید برای اعتقادات خود، دلیل داشته باشند. با تبلیغات، کمتر می توان عقیده ای را به کرسی نشاند. همچنین تغییر دین میان مردم، آسان تر می شود.
پنج) از طریق اینترنت و ماهواره می توان با اعتقادات گوناگون و استدلال های پیروان آنها آشنا شد و به قضاوت نشست. نیز می توان با متخصصان در حوزه های گوناگون به بحث پرداخت.
شش) انقلاب اسلامی بلکه انقلاب شیعی در ایران و درگیری این حکومت شیعی با قدرت های ستمگر جهان، توجه جهانیان را به تشیع جلب کرده است.
هفت) مذهب شیعه پایه های محکم عقلی و نقلی دارد. یک نشانه ی صحت این ادعا این است که در طول تاریخ، یک مورد ثبت نشده که یک عالم شیعی، سنی شده باشد! در مقابل صدها عالم سنی، به تشیع گرویده اند. برای اثبات این مدعی، مراجعه به اینترنت بس است تا با لیستی بلند بالا از نام دانشمندان سنی که به تشیع گرویده اند، مواجه شویم. البته منکر این نیستیم که برخی ناآشنایان به مبانی مذهب شیعه بر اثر شرایط خاص مثل فقر، ازدواج، مسائل سیاسی و… سنی شده باشند آن هم در سطحی بسیار اندک ولی از نظر کمی و کیفی گروندگان به تشیع بالاترند.
هشت) نشانه های روآوری به تشیع، فراوان است؛ از جمله:
الف) تا یکی دو سال پیش، هرگاه آیت الله ری شهری ـ نماینده ی سابق رهبری در امور حج ـ از سفر خارج باز می گشت، در جمع کارکنان دارالحدیث در قم، گزارش سفر را ارائه می کرد. یک مطلب مشترک در این سخنرانی ها گسترش تشیع بود.
ب) حجت الاسلام سید محمدتقی طباطبایی که بیست سال در کشورهای مختلف دنیا به تبلیغ دین مشغول بوده است برایم از گسترش تصاعدی تشیع در جهان سخن گفت.
ج) اخیرا هجوم سرسخت به شیعیان و کشتار آنها و در تنگنا قرار دادنشان بسیار گسترش یافته است در حالی که شیعیان در گذشته نیز در همان سرزمین ها در آرامش زندگی می کرده اند. این سختگیری ها و اذیت و آزار شیعیان، نتیجه ی گسترش تشیع است. فشارها در کوتاه مدت، برای شیعیان، مشکلاتی را پدید می آورد اما توجه ها به این مذهب جلب شده در نهایت به نفع شیعیان تمام خواهد شد؛ زیرا امروزه نمی توان با زور سلاح و ارعاب اعتقادی را ریشه کن کرد.(۱)
به این کلیپ ها توجه کنید:
ــ در این فیلم یک روحانی وهابی با عصبانیت چنین می گوید: به خدا قسم، بر جوانان واجب است روستا روستا, مرکز مرکز, شهر به شهر، خانه به خانه شیعیان را تعقیب کنند و آنها را بکشند.
یک آخوند وهابی می گوید: فردا بعد از نماز مغرب به مسجد علی بن ابی طالب می روم که در آنجا شیعیان زیاد هستند و از آنان می خواهم که بیایند حرف های مرا گوش کنند و توبه کنند و از عقیده شان دست بردارند و گرنه کشته می شوند.
شر اینان بزرگ است؛ شر اینان بزرگ است. مانند خوره به جان ما افتاده اند و سنی ها را شیعه می کنند. به مسئولین می گویم که آنها را به زندان اندازند تا توبه کنند یا در زندان بمیرند.
ــ در این کلیپ یک روحانی از گرویدن اهل سنت به تشیع به شدت ابراز نگرانی می کند: امروز اهل سنت شیعه شده اند. ای بندگان خدا، اهل سنت را دریابید؛ اهل سنت شیعه شده اند. روزی آید که می بینید کسی که جد و آبائش سنی بوده اکنون شیعه شده. خطر خطر بزرگی متوجه اهل سنت است.
ای مسلمانان، اگر این کار (کشتار شیعیان) را انجام ندهیم، روزی خواهد رسید که فرزندان اهل سنت یکی یکی شیعه می شوند هرچند پدر یا جد او سنی بوده اند.
ــ در این فیلم یک روحانی وهابی به حاضران خبر می دهد: امروز سید حسین (از علمای شیعه) را که تدریس می کرد و فرزندش را با هم سر بریدیم.

ــ در این کلیپ یکی از سخنرانان اهل سنت در اعتراض به برخوردهای خشونت آمیز با شیعیان می گوید: چرا این کارهای طاغوتی را می کنید؟ چرا سر می برید؟ چرا سینه می شکافید و جگر را می خورید؟ چرا کودکان را سر می برید؟! چرا به کودکان وهابی آموزش می دهید که چگونه سر ببرند؟!! این کارها سبب شده که هزاران نفر شیعه شوند! از مغرب عربی خبر رسیده، البته خبر خوشحال کننده ای نیست، که در آنجا ده ها هزار نفر شیعه شدند. من پیگیر صحت این خبر شدم که تأیید شد!
نه) با توجه به مطالب فوق و با توجه به آگاهی های دیگر که داریم، می توان پیش بینی کرد که تا حدود بیست سال آینده نیمی از جمعیت دنیا شیعه خواهند بود.
آشنایی با شهید شحّاته
حجت الاسلام والمسلمین حسن شحاته که اخیرا در مصر، در دوم تیرماه ۱۳۹۲ با هجوم وحشیانه ی از پیش طراحی شده به خانه ای که عده ای از شیعیان مصر برای بر پایی جشن نیمه شعبان در آنجا گرد آمده بودند، شیخ شحاته را همراه چند نفر دیگر با وضع فجیعی به شهادت رساندند.
شهید مظلوم شیخ حسن شحاته از استادان دانشگاه الازهر مصر، نویسنده و امام جمعه ی اهل سنت بود که در سال ۱۴۱۶ ق (۱۸ سال پیش) به تشیع گروید و از طریق سخنرانی و مصاحبه با شبکه های ماهواره ای به تبلیغ تشیع می پرداخت و صدها نفر به ویژه جوانان به دست او شیعه شدند.
او مسجدی بزرگ در قاهره را اداره می کرد که مقابل سفارت اسرائیل قرار داشت. در خطبه های نماز جمعه توطئه های دشمنان علیه اسلام، بویژه آمریکا و اسرائیل را افشاء می کرد و تنها مسجد قاهره بود که هنگام برپایی نماز جمعه، پلیس امنیتی حضور می یافت.
پس از شهادت او گرایش عجیبی در جهان عرب مخصوصا از سوی جوانان اهل سنت به تحقیق در مورد تشیع پدید آمده است و سخنرانی های ضبط شده او رو به نشر و گسترش است. مانند شهید مطهری که تا پیش از شهادت، ناشناخته بود اما پس از شهادتش، کتاب های او در سطح وسیع به زبان های زنده دنیا ترجمه، چاپ و مورد مطالعه قرار گرفت.
سخنی از شهید شحاته
سخنی عاشقانه از او با امام علی(ع) چنین است:
یک چیز فکر مرا به شدت به خود مشغول کرده و صفای زندگی ام را کدر کرده. من پیش از سوار شدنم بر کشتی نجات (گرویدن به تشیع) مدتی در خطبه های نماز جمعه، تدریس و مباحثاتم، از آن اشقیا ابراز رضایت می کرده ام؛ چه در شهر، و چه در پادگان نظامی زمانی که مسئول عقیدتی سیاسی ارتش مصر بودم.
این قضیه حقیقتاً مرا ناراحت کرده است. در جزوه ها، خطبه ها و دروس که به کشورهای مختلف رسیده اند، از دشمنان فاطمه زهرا(س) و دشمنان امیرالمؤمنین(ع) اظهار رضایت کرده بودم. من نه از زلزله ی قیامت و نه از صراط و نه از میزان و نه از آتش، هیچکدام نمی ترسم. تمام ترس و نگرانی ام این است که امیرالمؤمنین جلو من را بگیرد و بپرسد: چگونه از دشمنانم راضی بودی؟ از خدای بزرگ می خواهم که مولای عظیم علی(ع) جلو من را نگیرد و از من سؤال نکند.
اگر او جلو مرا بگیرد و از من سؤال کند برای او یک پاسخ آماده کرده ام. به مولایم خواهم گفت: آیا پسرت حسین(ع) حر بن یزید ریاحی را قبول نکرد؟ بله، او را پذیرفت. پس مرا هم قبول کن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. شبیه این قضیه در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد. محبوبیت شهید بهشتی و همفکران او میان مردم رو به کاستی بود اما همینکه او و چند تن از یارانش شهید شدند، یکباره ورق برگشت و او و همفکرانش در میان مردم بسیار محبوبیت پیدا کردند.