پست بعدی
پست قبلی
انتشار چهارمین شماره از نشریه تخصصی مستبصرین و رهیافتگان ایرانی + pdf
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی استبصار، محبعلی صادقی مقدم، مستبصر بلوچ در گفتگو با این پایگاه خبری، جرقه تحقیقات خود درباره تشیع را آشنایی با شبکههای تلویزیونی شیعی و مطالعه دقیق کتاب های اهل سنت عنوان کرد. مشروح گفتگوی ما با ایشان را در ادامه بخوانید.
با سلام، لطفاً خودتان را معرفی نمایید.
بنده محبعلی صادقی مقدم هستم. البته قبلا اسمم بهرام نارویی بود. ولی به خاطر توفیقی که پیدا کردم و به خاطر عشقی که در دلم به آقا امیرالمومنین داشتم، نامم را تغییر دادم و این اسم مبارک در زندگی من بسیار موثر و اثرگذار بوده است. اصلا مذهب شیعه را به خاطر حضرت علی علیه السلام و مناقب و فضائل ایشان که در کتب معتبر اهل سنت دیدم پذیرفتم و شیعه شدم.
چند سال است که شیعه شدهاید؟
من از سال ۱۳۹۰ شروع به تحقیقات کردم و پس از دو سال مطالعه علنا اعلام تشیع کردم.
سرچشمه تغییر مذهبتان از کجا شروع شد؟
من قبل از اینکه در بحثهای مذهبی بیایم یکی از افراد جماعت تبلیغی اهلسنت بودم و از اوایل ۱۳۸۶ جزء افراد خیلی متعصب بودم که سه روز، یک هفته یا یک ماه به صورت گروهی به جماعت تبلیغی میرفتیم. در مناطق بلوچستان جماعت تبلیغی خیلی معروف هستند و حدود دو سال این تبلیغات طول کشید. من فردی بسیار حساس و با تفکری خیلی خاص بودم.
چند شبکه ماهوارهای شیعی بودند که وقتی با آنها آشنا شدم برایم سوال پیش آمد. میدیدم صحبتهای آنها خلاف عقاید من بود. مثلا میگفتند کار شما اینجا اشتباه است این کتاب خود شما، فلان صفحه. من تعجب میکردم زیرا تا آن زمان مطالعهای نداشتم. فقط دور هم جمع میشدیم و یکی از اهل سنت در مورد فضائل صحابه و ارکان اسلام صحبت میکرد. ولی حرفهای این شبکهها برایم تازگی داشت. به قدری کنجکاو شدم که کتابهای خودمان را خریدم، دنیایی از کتاب جمع کردم، به کتابخانه اهل سنت رفتم و تک تک آنها را مطالعه کردم و دیدم آنچه آنها میگویند واقعیت دارد. تا جایی رسیدم که حتی به یکی از مدرسین اهل سنت گفتم بیایید با هم بحث کنیم.
مثلا یکی از شبهاتی که به آنها برخوردم نظر حضرت امیر نسبت به خلفا در کتاب صحیح مسلم بود. ایشان درباره خلیفه گفته بود خائنا کاذبا. این خیلی برایم عجیب بود و با هر کسی که صحبت میکردم شانه خالی میکرد و میگفت این تفسیر اشتباه است و تو در حدی نیستی که چنین بحثهایی را پیش بکشی.
کمکم گفتم به جای این بحث های کلی و تخصصی بروم سراغ چیزهای جزئیتر. وقتی ریز آنها را نوشتم باز حقانیت حضرت علی علیه السلام را دیدم. اینکه چطور آن همه صحیح مسلم در مورد آن صحبت کرده بود، خلیفه دوم بخٍ بخٍ میکند و حضرت امیر را بغل میکند تو امیرالمومنین هستی ولی بعدا آن اتفاقات میافتد.
بعد از تکمیل شدن تحقیقاتم، مستقیم رفتم پیش پدرم. گفتم شما برای بحثهای تبلیغی به پاکستان میروی. این همه پشت سرت نماز میخوانند. من بچه تو هستم بنشین تا با هم صحبت کنیم. خودم را کامل پر کرده بودم که مبادا کسی بگوید تو را شستشوی فکری دادند یا روی تو کار کردهاند. گفتم بیایید با من صحبت کنید، آن چیزی که من فهمیدهام این است که دین اسلام تحقیقی است نه تقریری و ما باید روز قیامت جواب بدهیم. با پدرم صحبت کردم و در آخر گفتم که من به یقین رسیدم و شکی برایم نمانده است. از این به بعد با دست باز نماز میخوانم. فردا روز نگویید که من مولوی بودم و پسرم آبروی من را برد. بالاخره پدرم برای خودش شخصیتی است. ایشان گفت این کار را نکن من قانعت میکنم. ولی وقتی با هم بحث کردیم متاسفانه جواب مرا نداد. من هم همان زمان تشیعم را علنی کردم به طوری که مستقیم به مسجد مکی میرفتم و میگفتم این سوالات تخصصی من را جواب بدهید.
رفتم پیش یک مولوی که در گوشه مسجد مکی نشسته بود. به او گفتم من یک جوان اهل سنت هستم و سوال دارم، اگر جوابم را ندهی روز قیامت باید جواب بدهی. به من میگفتند بیا سر کلاسها بنشین گفتم مشکلی نیست من تحقیق و مطالعه کردهام. حتی بیایید من به شما آدرس میدهم. دفترچهای که تمام شبهاتم را با آدرس نوشته بودم و از قبل پیشبینی کرده بودم را جلوی ایشان باز کردم تا بهانهای نداشته باشند. آنها هم گفتند هفته دیگر جواب میدهیم. هفته دیگر میرفتم میگفتند یک هفته دیگر جلسه داریم. طوری شده بود که متوجه شدم که شانه خالی میکنند. تا جایی که دیگر یک نفر به من گفت از این بحثها در این مسجد نکن برایت خطر دارد و من دیگر رها کردم.
وقتی علنی کردید که شیعه شدهاید برخورد فامیل و اطرافیان چگونه بود؟
کل فامیل، دوستان و همه با من قطع رابطه کردند و گفتند از تو بعید است که چنین کاری کنی و طرد شدم. ولی باز میرفتم پیش آنها و کمکم دل آنها را به دست میآوردم.
چه پیشنهادی به اهل سنت دارید؟
اولا مذهب حقه، مذهب اهلبیت علیهم السلام است. این نوری روشن است ولی لیاقت میخواهد. من که با علمای اهل سنت رفت و آمد داشتهام میدانم که تمام علمای اهل سنت این را میفهمند. اما مردم عوام اهل سنت چه کنند؟ بندگان خدا مطالعهای ندارند. باسوادهایشان هم که با آنها بحث میکنم در فضای دیگری هستند.
خدا به آن کسانی که لیاقت داشته باشند توفیق بدهد تا بدانند که مطالعه بهترین راه است. جوانها همین صحیح مسلم، صحیح بخاری را که حتی در مسجد مکی فارسیاش هم موجود است، بخوانند و فقط پای صحبت دیگران ننشینند.
یعنی شما میگویید همان کتاب های اهل سنت را بخوانند؟
بله، اگر همان کتب اهل سنت را بخوانند قطعا جواب میگیرند. نگویند که کتابهای تشیع بود. اگر عینک تعصب را از خودشان دور کنند و کتابهای خودشان را درست بخوانند، به حقیقت میرسند.
چه زمانی نامتان را تغییر دادید؟
من درسال۱۳۹۲ بعد از علنی کردن تشیع اسمم را هم عوض کردم. خداوند هم به من توفیقی داد که همان سال به کربلا رفتم و این اسم خیلی در زندگی من اثر گذاشته است.
حرف آخر
من از اینکه شیعهام راضی هستم ولی علاقه خاصی دارم که اطرافیانم هم راه را پیدا کنند. حداقل بتوانم اثری بگذارم که از تعصب خود کوتاه بیایند. دوست دارم در قلب آنها نفوذ کنم و آنها را نسبت به تشیع خوشبین کنم. اصلا شیعه نشوند ولی حداقل نسبت به تشیع بدبین نباشند و توهین نکنند و دیگر به این شبکههای وهابی توجه نکنند.
پایگاه اطلاعرسانی استبصار www.Estebsar.ir
تلگرام t.me/estebsar_ir ایتا Eitaa.com/Estebsar_ir
اینستاگرام instagram.com/estebsar_persian
۱۴۰۰-۰۴-۲۷
۱۴۰۰-۰۴-۱۳
۱۴۰۰-۰۴-۰۵
۱۴۰۰-۰۳-۱۶
۱۴۰۰-۰۲-۰۹
۱۴۰۰-۰۱-۲۶
۱۴۰۰-۰۱-۱۳
۱۴۰۰-۰۱-۰۵
۱۳۹۹-۱۲-۲۱
۱۳۹۹-۱۲-۱۱
۱۳۹۹-۱۲-۰۷
۱۳۹۹-۱۲-۰۱
۱۳۹۹-۱۱-۲۸
۱۳۹۹-۱۱-۰۸
۱۳۹۹-۱۱-۰۷
۱۳۹۹-۱۰-۲۱
۱۳۹۹-۰۹-۲۰
۱۳۹۹-۰۹-۱۶
۱۳۹۹-۰۹-۱۰
۱۳۹۹-۰۹-۰۴
۱۳۹۹-۰۸-۲۲
۱۳۹۹-۰۷-۰۶
۱۳۹۹-۰۵-۳۱
۱۳۹۹-۰۴-۲۶
۱۳۹۹-۰۱-۱۹
۱۳۹۸-۱۲-۲۰
۱۳۹۸-۱۱-۰۵
۱۳۹۸-۰۴-۱۸
۱۳۹۸-۰۲-۰۸
۱۳۹۷-۱۱-۳۰
۱۳۹۷-۰۱-۲۵
۱۳۹۶-۱۱-۱۴
۱۳۹۶-۱۰-۱۶
۱۳۹۶-۰۸-۳۰
۱۳۹۶-۰۸-۲۶
۱۳۹۶-۰۷-۰۶
۱۳۹۶-۰۴-۱۱
۱۳۹۵-۱۲-۰۵
۱۳۹۵-۱۱-۲۹
۱۳۹۵-۱۱-۱۲
۱۳۹۵-۱۱-۰۹
۱۳۹۵-۱۰-۱۱
۱۳۹۵-۰۵-۲۴
۱۳۹۵-۰۵-۲۲
۱۳۹۵-۰۵-۱۹
۱۳۹۵-۰۵-۱۷
۱۳۹۵-۰۳-۱۱
۱۳۹۵-۰۲-۱۹
۱۳۹۵-۰۲-۱۵
۱۳۹۴-۱۲-۰۸
۱۳۹۴-۱۲-۰۴
۱۳۹۴-۱۰-۰۲
۱۳۹۴-۰۸-۲۲
۱۳۹۴-۰۷-۱۵
۱۳۹۴-۰۶-۰۴
۱۳۹۴-۰۴-۱۸
۱۳۹۳-۱۲-۲۶
۱۳۹۳-۱۲-۲۳
۱۳۹۳-۱۲-۲۳
۱۳۹۳-۱۲-۰۹
۱۳۹۳-۱۰-۲۵
۱۳۹۳-۱۰-۲۳
۱۳۹۳-۰۹-۰۳
۱۳۹۳-۰۸-۱۹
۱۳۹۳-۰۸-۱۹
۱۳۹۳-۰۷-۰۱
۱۳۹۳-۰۶-۱۸
۱۳۹۳-۰۶-۱۲
۱۳۹۳-۰۵-۲۱
۱۳۹۳-۰۴-۰۴
ابزارکی وجود ندارد
*