پست بعدی
پست قبلی
جمیلا بوتنربران بانوی مستبصر آلمانی :برادرم هم به تازگی مسلمان شده
امام شخصیتی چند بعدی بود نه تک بعدی، ایشان درهمه امور سرآمد بود و این یک درس الهی است. ارتباط خیلی قوی با مردم داشت زیرا او نمادی از خدا بود همانطور که گفتم موهبتی از سوی خدا.
به گزارش پايگاه اطلاع رسانی استبصار، اهل یکی از شهرهای جنوبی ایتالیا به نام « لچ »است، دوران بیرستان را در رشته علوم انسانی گذراند و پس از آن در دانشگاه پلی تکنیک مهندسی خواند. از طرف انجمن شهید ادواردو آنیلی با وی مصاحبه ای برای خردنامه همشهری داشتیم که متن ان را مطالعه می کنید.
چه شد از رشته مهندسی وارد فلسفه شدید آنهم انقدر جدی که تمام زندگیتان را تحت الشعاع قرار داده است؟
علاقه زیادی به فلسفه و الهیات داشتم که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به این علم سوق داده شدم و شروع به مطالعه آثار فیلسوفان قدیم و معاصر کردم چون از سر کنجکاوی دنبال چیزی بودم یک گمشده داشتم که در لابه لای کتابهای درسی مهندسی پیدایش نمیکردم اما در واقع علم مهندسی من را به این جستجو کشاند
در طی این مسیر فلسفی، استادی هم داشتید؟
نه، خودم از سر علاقه مطالعه میکردم. جوششی درونی بود و احساس عطش و تشنگی میکردم که با هیچ چیز آرامش نمیگرفتم سوالاتی داشتم و به دنبال پاسخ آنها بودم و همین هم باعث شد تا دین و اعتقادات مذهبی خودم را تغییر بدهم. چرا که در فلسفه غربی مدرن خدا را غالبا نمیدیدم و برای من یک فلسفه بدون روح بود. هر چه بیشتر مطالعه و تحقیق میکردم بیشتر احساس خلاء میکردم. ادیان مختلف غربی و شرقی را مطالعه کردم از مسیحیت و بودیسم گرفته تا صوفیگری و فرقههای دیگر تااینکه انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد و یک بار امام خمینی (ره ) را در تلویزیون دیدم. ابهت و عظمت و پایداری و استفامت آن مرد بزرگ من را مجذوب خود کرد و این سؤال برایم پیش آمد که او کیست؟ از کجاآمده چه کسی او را فرستاده؟ چطور این مرد با چنین شجاعتی در مقابل دنیا مقاومت می کند، برایم جالب و شگفت انگیز بود به همین خاطر شروع به تحقیق و مطالعه درباره اسلام و انقلاب اسلامی کردم تا درباره او بیشتر بدانم ابتدا با گروههای صوفی و اهل سنت ارتباط داشتم بعد از آن با گروه کوچکی از اهل البیت آشنا شدم و بعد با ایرانیان مقیم میلان ارتباط گرفتم و سرانجام در نیمه شعبان دوستی مرا به مرکز اسلامی ایرانیان برد که بین خود ایرانیها به مسجد مشهور بود، آنجا شهادتین گفتم و به مذهب تشیع گرویدم.
چه زمانی به ایران آمدید؟
چهار سال بعد از شیعه شدن به ایران آمدم و ازدواج کردم و یکی از شروط همسرم سکونت درایران بود که من هم با خوشحالی پذیرفتم.
سیر تحول شما از زمان شناخت امام تا به امروز چند سال بود؟
۱۸سال طول کشید از زمان دیدن امام در تلوزیون تا گرویدنم به اسلام.
بعداز انقلاب موج تبلیغات علیه امام و انقلاب بسیار زیاد بود و رسانه های غربی و ایتالیایی امام را با کشیشهای دوران قرون وسطی مقایسه میکردند چطور شما متأثر از این فضا قرار نگرفتید؟
من هرگز تحت تأثیر قرار نگرفتم چون روزنامهها و رسانههای غربی همیشه راست نمیگویند و من این را خوب میدانستم.
در طی مطالعات فلسفی که داشتید با فلاسفه هم مرتبط بودید؟
نه؛ من به صورت شخصی مطالعه میکردم و هرگز با فلاسفه غربی ارتباط نداشتم، من بیشتر مطالعاتم روی فلاسفه قدیم بود و در میان فلاسفه جدید کتابهای «رنه گنون » فرانسوی و «جولیو اِوُلَ» ایتالیایی را میخواندم، این دو، دنیای مدرن را در دادگاه معنویت مورد انتقاد قرار دادند. رنه گنون مسلمان پیرو تصوف بود.
آثار «فرانسیس شوآن» هم در این سیر مطالعاتی شما بود؟
قبل از ورود به اسلام آثارش رامیخواندم، همچنین کتاب های«رنه گنون» و«جولیو اِوُلَ» را مطالعه کردم. قبل از ورود به اسلام کتابهای «هانری کربن» را هم زیاد می خواندم.
به نظر شما هانری کربن شیعه را خوب به تصویر کشیده است؟
نه؛ برای اینکه او تفکرات خودش را در این تصویر وارد کرده بود. محقق نباید در ارائه مطالب از خودش چیزی وارد کند و این درست نیست، هر چند که محقق میتواند نظر خود را بیان کند و یا عقاید دیگران را نقد کند.
خوب رنه گنون که صوفی بود و شیعه محسوب نمیشد ولی کربن شیعه بود!
رنه گنن رسما مسلمان بود و در نوشته هایش ارتباط عمیقی با تشیع داشت و کربن تا آن جا که من می دانم رسما شهادتین را نگفت.
نظریه کربن درباره امام زمان که میگوید شیعه تنها مذهبی است که ارتباطش را با خدا قطع نکرده را چطور ارزیابی می کنید؟
بله؛ این درست است اما او اشتباه کرد امام مهدی ( عج ) انسان کامل است و انسان کامل در همه طبقات وجودی باید حاضرباشد؛ چون وجود مراحل دارد. ولی کربن میگفت انسان کامل، فقط یک وجود مثلی دارد. به نظر من برای نزدیک شدن به خدا، قدم اول، این جهان مادی است و امام زمان یک انسان کامل است، او اول باید بعد مادی و فیزیکی داشته باشد چون برای یک انسان عادی این اولین قدم است که به صورت عادی با نماینده ی خدا ارتباط داشته باشد. ارتباط با خدا اول با همین مادیات است ولی ایشان قایل به این عقیده نیست.
کرین متأثر از مذهبی در مسیحیت بود که در سالهای اولیه مسیحت جریان داشت، این مذهب «گنوستیک» نام دارد و معتقد بود که خدا فقط روح خلق کرده است و نه ماده. کربن دین و سیاست را از هم جدا میدانست که با نگاه امام خمینی (ره ) در تعارض بود و نظم طبقاتی وجود را هم رد میکرد. در این مراتب نرفته بود و به نظمی که ما به آن رسیدیم کربن نرسیده بود. باید گفت مطالعهی آثار کربن برای شروع خوب است اما برای ادامه خوب نیست. عرفا و فلاسفهی قدیم مثل ملاصدرا، ابن عربی و سهروردی و در بین متأخرین و معاصرین مانند آشتیانی و امام خمینی (ره ) برای ادامه بهترند و اصلا قابل قیاس نیستند.
با آقای ابراهیمی دینانی هم ارتباط دارید؟
نه؛ متاسفانه فرصت ارتباط نبوده است.
باآقای آشتیانی چطور؟
در حد مطالعه کتابها و نظرات ایشان آشنایی داریم.
وضعیت فلسفه در شیراز چگونه است؟
در شیراز من از محضرجناب استاد آقای کریم حقیقی و درسهای اخلاق عرفانی ایشان استفاده میکنم. مردبزرگوار بااخلاقی هستند ایشان شاگرد استاد نجابت بودهاند.
از نظر شما شخصیت فلسفی و عرفانی امام خمینی متاثر از چه کسانی است؟
اول از همه خدا. ایشان نمادی از خدا بودند و ارتباط خیلی زیاد با عرفان تشیع داشتند، همه را از خدا میگفتند. امام خمینی متأثر از عرفایی چون مرحوم شاه آبادی، میرزا ملک تبریزی و.. سایر بزرگان قدمای عرفان بود. من امام خمینی را یک مرد خدا دیدم. ایشان بیشتر از این که فیلسوف بود از خدا الهام میگرفت یعنی یک موهبت الهی به امام شده بود، بعد از مراحل اولیه عرفان خود را برای خدا خالص کرد و خدا هم ایشان را بزرگ کرد، در غرب یک ایتالیایی از من پرسید امام افلاطونی بود؟ گفتم ممکن است از افلاطون هم مطالبی گرفته باشد اما امام از خدا و پیامبر و اهل بیت به حقایق رسیده است.
امام فیلسوف بزرگی بود که درعین حال با مردم عادی ارتباط بسیار خوبی داشت چیزی که بقیه فلاسفه چنین نبوده و نیستند، نظر شما در مورد این ارتباط چیست؟
امام شخصیتی چند بعدی بود نه تک بعدی، ایشان درهمه امور سرآمد بود و این یک درس الهی است. ارتباط خیلی قوی با مردم داشت زیرا او نمادی از خدا بود همانطور که گفتم موهبتی از سوی خدا.
تأثیرپذیری امام از محیالدین ابن عربی را چگونه میدانید؟
خیلی زیاد تحت تأثیر او بودند، همه عرفا از محیالدین ابنعربی تاثیرگرفتند. امام از ملاصدرا و محیالدین ابنعربی اثرگرفته بود ملاصدرا فیلسوف و عارف و محیالدینعارف. محیالدین عربی متکی بر شهود بود ولی ملاصدرا در مقدمه اسفار خود میگوید که من هم شهود داشتهام اما من شهود را به قلم استدلال میآورم و این ویژگی خاصی بود که ملا صدار داشت و امام از هر دوی اینها متاثر بودند.
تمایز دیدگاه امام خمینی و محی الدین ابن عربی را در فلسفه و عرفان درچه می دانید؟
تفاوتی در عرفان نمیبینم جز اینکه ابنعربی نمیدانم درست است یانه ولی گفته میشود او تقیه میکرده است. آیت الله حسن زاده آملی هم فرمودهاند ابن عربی گفته : «امام مهدی فرزند امام حسن عسگری علیه السلام است ولی در نوشتههای او این مطلب را حذف کردهاند ». اقای آشتیانی هم میگویند و استدلال دارند که محی الدین عربی از پیروان اهل البیت است، فکر میکنم امام خمینی هم این قضیه را میدانسته و حل کرده بود که بسیار تحت تاثیر ابن عربی در عرفان بوده است. اما ابن عربی تنها یک عارف بود ولی امام یک شخصیت چند بعدی بود هم عارف بود هم فیلسوف هم سیاستمدار هم شاعر و فقیه و ….
در نوشتههای ابنعربی جملاتی بر علیه شیعه دیده میشود که باید یا آن ها را تفسیر کرد یا حمل بر تقیه کرد یا این که بعدا یه ایشان نسبت داده شده است و یا این که ایشان اطلاعات زیادی از شیعه نداشته اند.
در غرب بیشتر ابنسینا را می شناسند به نظر شما میتوان از این طریق به معرفی و تبلیغ تشیع پرداخت؟
نه؛ ملاصدرا در اولویت است ابن سینا مشایی بود و مشاییت در اصل خود مادی گراییست و از شهود استفاده نمیکند. الان در غرب محیالدین عربی را تا حدود کمی میشناشند که این هم بخاطر رنه گنون است. به نظر من یک فیلسوف مثل ملاصدرا برای غرب بهتر میتواند جواب دهد. اقای محمد خامنهای برادر رهبر یک مقدمه از مظاهر الهی ملا صدرا نوشته است که خیلی جالب است. آنقدر ابن سینا ارسطو را تبلیغ کرد که گفته میشود اگر ارسطو زنده بود خود را در آن فلسفه نمیشناخت. کتابهای امام خمینی برای همین موضوع برای غرب شناخته شده نیست. امام نگاه ملاصدرایی داشته اند و در این رابطه باید کار کرد. جهان غرب هم به اندیشه های فلسفی امام نیاز دارد ولی در این زمینه کاری انجام نشده است. در جهان اسلام یک کتابی وجود دارد که اسم او «علم الهی ارسطو» است، اما این کتاب کار ارسطو نیست، بلکه کار پلوتین ( Plotinusشیخ یونانی ) است که مهم ترین فیلسوف مذهب افلاطونی بوده است. بنابراین ارسطو در جهان اسلام به نور حکمت افلاطونی تبدیل یافت.
آیا تا به حال کتابهای فلسفی امام خمینی به زبان ایتالیایی ترجمه شده است؟
بله؛ بسیار محدود و پر از غلط و ناقص. متأسفانه افرادی که توان علمی بالایی ندارند و حتی به زبان و فرهنگ ایتالیایی آشنا نیستند کتابهایی را ترجمه کردهاند که بسیار پرغلط است.
با توجه به این نقصانی که وجود دارد آیا خود شما اقدامی برای ترجمه داشتهاید؟
بله؛ کتاب سرالصلاه امام را ترجمه کردم که با حمایت مرکز نشر آثار امام خمینی منتشر شد بعد از آن کتاب مصباح را که بسیار دشوارتر است ترجمه کردم ولی حمایت لازم برای چاپ این کتاب نشد من هم تصمیم گرفتم در ایتالیا آن را به چاپ برسانم و تا همین حالا هیچ بهرهی مادی حتی یک ریال هم نبردهام. امیدوارم خدا، آقا امام زمان و روح امام خمینی از من راضی باشند. من با خدا معامله کردم و خود را مدیون میدانم.
به نظر شما ابتکارات علمی و فلسفی امام در چیست؟
در این مطلب باید تشخیص بدهیم معنی جدید چیست، امام پیرو راستین اهل بیت بودند که در سرتاسر جهان فراموش شدهاند یا مخفی ماندهاند (مثل کمال وجودی و تکامل دین و معنویت که امام آن را احیا کرد) پس چیز جدیدی نبوده بلکه امام خمینی با انقلاب اسلامی همان مسیر و راه امامان و اهل بیت را گشودند. انقلاب اسلامی امام یک انقلاب عرفانی بود. ایشان برخاسته از مکتب اهل بیت و پیامبر اکرم ص بودند، امام یک مرد همه جانبه بودند، یک حقیقت انسانی همه جانبه نه جزیی. ایشان بخشی از حقیقتی بودند که مرکز آن هم خداوند متعال است. امام این بحث را به جامعه معرفی کرد که معنویت نباید در یک گوشه باشد و باید در جامعه باشد و نه رهبانیت اما این بحث هم از امام نبود از پیامبر و اهل بیت بود ولی امام آن را احیا کردند.
شیرین ترین و عمیق ترین بخش کتاب سیرالصلاه امام را در چه میدانید؟
همه بخشهای کتاب امام شیرین و جذاب بود همه بخشها عالی و متعالی بود که به زیباترین شکل روایت کرده بودند و میشود خدا را در همه بخشها لمس کرد. نمیتوان از لغت به لغت این کتاب گذشت هرچند برای کسی که با مبانی عرفان و فلسفه آشنایی نداشته باشد مطالعه کتاب سخت میشود و همین ترجمه کتاب را هم سخت میکند.
کتاب مصباح چطور؟
آن هم مثل سیرالصلاه بود یک موضوع عالی و بسیارسخت و دشوار درباره ولایت که انسان را به حقیقت میرساند. ترجمهی این دو کتاب چند سال طول کشید ( حدود شش سال ). ترجمهی چنین کتاب هایی دشوارست، پیدا کردن لغات معادل زمان بر است و حتی گاهی معادل لغوی آن یافت نمیشود؛ برای همین، برای خیلی بخشها که حق مطلب ادا شود در ترجمه مجبور شدم پاورقیهای زیادی بزنم. من احساس مسئولیت سنگینی میکردم و خود را امین میدانستم.
به نظر شما کتابهای ابنعربی می تواند پاسخگوی نیازهای کنونی عرفان باشد؟
بله؛ به خصوص کتاب فصوص الحکم او بسیار مهم و اثرگذار است
استقبال اندیشمندان غربی به اندیشههای امام چگونه است؟
همانطور که گفتم بخاطر عدم فعالیت درست، متاسفانه خیلیها امام را از این بعد نمیشناسند. بیشتر ایشان را در بعد سیاست و سیاستمداری میشناسند تا عرفان و فلسفه. نمیدانند در پشت این سیاست چه مسایل بزرگی است. امام یک گنج مخفی است که هنوز کشف نشده است.
منبع: رهیافته
۱۴۰۰-۰۴-۲۷
۱۴۰۰-۰۴-۱۳
۱۴۰۰-۰۴-۰۵
۱۴۰۰-۰۳-۲۱
۱۴۰۰-۰۳-۱۹
۱۴۰۰-۰۳-۱۶
۱۴۰۰-۰۳-۰۲
۱۳۹۹-۱۱-۲۳
۱۳۹۹-۰۹-۲۰
۱۳۹۹-۰۹-۱۴
۱۳۹۹-۰۸-۰۶
۱۳۹۹-۰۷-۲۶
۱۳۹۹-۰۷-۱۶
۱۳۹۹-۰۶-۱۵
۱۳۹۹-۰۵-۲۰
۱۳۹۹-۰۵-۰۶
۱۳۹۹-۰۴-۱۲
۱۳۹۹-۰۴-۰۶
۱۳۹۹-۰۳-۳۱
۱۳۹۹-۰۳-۲۰
۱۳۹۹-۰۳-۱۸
۱۳۹۹-۰۳-۱۳
۱۳۹۹-۰۲-۲۸
۱۳۹۹-۰۲-۱۱
۱۳۹۹-۰۲-۰۷
۱۳۹۹-۰۲-۰۴
۱۳۹۹-۰۲-۰۲
۱۳۹۹-۰۱-۳۱
۱۳۹۹-۰۱-۲۹
۱۳۹۹-۰۱-۲۷
۱۳۹۹-۰۱-۱۹
۱۳۹۹-۰۱-۱۷
۱۳۹۹-۰۱-۱۵
۱۳۹۹-۰۱-۱۳
۱۳۹۹-۰۱-۰۸
۱۳۹۹-۰۱-۰۶
۱۳۹۹-۰۱-۰۴
۱۳۹۹-۰۱-۰۱
۱۳۹۸-۱۲-۲۸
۱۳۹۸-۱۲-۲۴
۱۳۹۸-۱۲-۲۰
۱۳۹۸-۱۲-۱۵
۱۳۹۸-۱۲-۰۸
۱۳۹۸-۱۱-۲۷
۱۳۹۸-۱۱-۲۱
۱۳۹۸-۱۱-۱۷
۱۳۹۸-۱۱-۱۲
۱۳۹۸-۱۱-۰۵
۱۳۹۸-۱۱-۰۵
۱۳۹۸-۱۰-۲۹
۱۳۹۸-۱۰-۱۹
۱۳۹۸-۱۰-۱۸
۱۳۹۸-۱۰-۱۷
۱۳۹۸-۱۰-۰۹
۱۳۹۸-۰۹-۲۴
۱۳۹۸-۰۹-۱۷
۱۳۹۸-۰۹-۰۴
۱۳۹۸-۰۹-۰۳
۱۳۹۸-۰۸-۱۸
۱۳۹۸-۰۸-۱۲
۱۳۹۸-۰۸-۰۱
۱۳۹۸-۰۷-۱۵
۱۳۹۸-۰۷-۱۴
۱۳۹۸-۰۷-۰۳
۱۳۹۸-۰۷-۰۱
۱۳۹۸-۰۶-۰۴
۱۳۹۸-۰۵-۱۳
۱۳۹۸-۰۵-۰۶
۱۳۹۸-۰۵-۰۵
۱۳۹۸-۰۴-۲۰
ابزارکی وجود ندارد
*
باید از این نوشیعه های عزیز به عنوان فرصت استفاده کرد