پروفسور هانرى كربن در ۱۳۲۴ هـ ش به دین مبین اسلام گرویده، شیعه اثنى عشرى را پذیرفته و از جمله نجات یافتگان شد
به گزارش پايگاه اطلاع رسانی استبصار، پروفسور هانرى کربن شرق شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپائیانى است که در طى زندگى خود با حکمت شرقى آشنا شد، و به دنبال مطالعات و تحقیقات چند ساله خود به اسلام و ائمه اطهار(علیهم السلام) تمایل قلبى و یقین عینى و عقلانى پیدا کرد.
وى پس از چندى که با حکمت اشراق سهروردى آشنا شد توجه ویژه اى به ایران شیعى پیدا نمود چنان که از غرب و هایدیگر و استاد خود لویى ماسینیون دور شد. هانرى کربن در سال ۱۹۴۵ به ایران آمد و شاگرد علامه سید محمد حسین طباطبایی، فیلسوف صدرایی معاصر شد.
او به علت علاقه وافر خود به حکمت و عرفان ایرانى به تأسیس بخش ایرانشناسى فرانسه در مرکز انجمن ایران و فرانسه پرداخت، هدف وى از ایجاد چنین مرکزى انتقال میراث عرفانى ایرانى به تمام علاقه مندان در غرب بود، وى در طى سالهایى که در ایران به سر مى برد با اندیشمندان شیعه به بحث و تبادل آراء و نظرات پرداخت و در ۱۳۲۴ هـ ش به دین مبین اسلام گرویده، شیعه اثنى عشرى را پذیرفته و از جمله ره یافتگان شد.
هانری کوربَن (به فرانسوی: Henry Corbin) (زاده ۱۹۰۳ – درگذشته ۱۹۷۸) فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس و شیعهشناس فرانسوی بودهاست. او بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد.
هانری کربن، اولین مترجم آثار مارتین هایدگر به زبان فرانسه و همچنین معرفی کننده فلسفه اشراق سهروردی و حکمت متعالیه ملاصدرا به اروپاییان بوده است. وی صاحب مکتبی در تاریخ فلسفه اسلامی است و معتقد است فلسفه اسلامی معادل فلسفه عربی نیست و با مرگ ابن رشد پایان نیافته است، بلکه سنتی زنده و پویاست که در شرق جهان اسلام بخصوص حوزه فرهنگی ایران تداوم یافته و با بهرهگیری از احادیث امامان شیعه و امتزاج با فلسفه ایران باستان و عرفان نظری به اوج رسیده است. همچنین از پایه گذاران فلسفه تطبیقی است که به نقادی فلسفه مدرن غرب بر اساس سنت فلسفه اسلامی میپردازد.
وی استاد شیعهشناسی دانشگاه سوربن و مدیر بخش تحقیق در مدرسه عالی مطالعات دانشگاه سوربن و نیز بنیانگذار و رئیس اداره مطالعات ایرانی «انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران» (IFIT) تهران بودهاست. وی یکی از اعضای بنیانگذار «دانشگاه سنت جان اورشلیم»، مستقر در پاریس، است. او استاد فلسفه دانشگاه تهران نیز استاد «انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران» بوده است. او همچنین جزو اعضای برجسته حلقه ارانوس و عضو لژ فراماسونری فرانسه (GLNF) بود. همچنین حسین نصر و سید حسین طباطبایی معتقدند وی گرایش ایمانی به تشیع داشت و معتقد به امام زمان بود.
گرایش به تشیع
محمدحسین طباطبایی و هانری کوربن سالها بطور حضوری و مکاتبهای با یکدیگر ارتباط و مباحثه داشتند. این ارتباط از سال ۱۳۳۷ آغاز شد. کربن برای تدریس فلسفه در دانشگاه تهران هر سال پاییز به تهران میآمد و با مرتضی مطهری در دانشگاه آشنا شد. مطهری به وی پیشنهاد دیدار با علامه طباطبایی را میدهد و میگوید بهترین کسی که میتواند تحقیقات تخصصی و غیر جدلی بکند طباطبایی است. دیدارها هر دو هفته یک بار روزهای جمعه در منزل ذوالمجد طباطبایی قمی برگزار میشد. باآگاه شدن برخی از این جلسات، تعدادی دیگر همچون دکتر سپهبدی و داریوش شایگان به این جلسات پیوستند. جلسات این دو تا پایان عمر کربن ادامه داشت.
وی در جریان مذاکرات خود با علامه طباطبایی میگوید :
به عقیده من، مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهی را میان خدا و خلق برای همیشه نگه داشته، پیوسته ولایت را زنده و پابرجا میدارد… به اعتقاد من، تمامی ادیان حقیقتی را دنبال مینمایند؛ اما تنها مذهب تشیع است که به این حقیقت لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این ویژگی میان عالم انسانی و الوهی برای همیشه باقی است. این نظر من است؛ آیا شما نیز این گونه فکر میکنید… من به خاطر بحث دربارهٔ شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیک بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم.
و همچنین از او نقل میکند:
تا کنون مستشرقین، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ میکردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایستهاست، به دنیای غرب معرفی نشدهاست. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کردهاند. آنچه پس از پژوهشهای علمی بدان رسیدهام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه – که نسبت به این آیین واقع بینی دارد باید نگاه کرد. از این رو کوشیدهام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقهمندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشنتر شوم.
طباطبایی همچنین نقل میکند که: «کربن دعاهای صحیفه مهدویه را میخواند و میگریست.» و در پاسخ به سؤال طباطبایی که پرسیده بود «اگر شما حالی پیدا کردید و خواستید خدا را بخوانید و مناجات کنید و او را با اسما و صفاتش یاد کنید و با اسم خاصی از او حاجت بخواهید، چه میکنید؟» او در پاسخ گفت: «در مناجاتهای خود، صحیفه مهدویه را میخوانم!» به اعتقاد طباطبایی، کربن به تشیع گرویده بود.[۲۴][۲۵][۲۶]
کربن هنگامی که از مفهوم بازگشت به وطن در سهروردی سخن میگوید، امامان شیعی را نمونه عالی جلای وطن کردگان میداند که باید از آنها پیروی نمود: «ما مطیع و پیرو تعلیمات ائمة اطهار هستیم که خود، سیماهای تأثرانگیز و نافذی از جلای وطن کردگان و اشخاص عدل و برحقّی که شکنجه دیدهاند، میباشند.»
کربن در ادامه در باب امام غایب نیز میآورد:
او سیمایی است که جمع دوازده امام و چهارده معصوم را کامل میکند. او امام قائم است که وجود غایب او نیز حکومتهای عالم را دچار اضطراب ساخته است.[۲۸] مهندس سیدعبدالباقی طباطبایی – فرزند ارشد علامه – میگوید: یک روز پدر رو به ما نمود و با نشاط خاصی گفت: این پروفسور به اسلام (تشیع) مؤمن شده است؛ ولی شرایط اقتضا نمیکند تا آن را رسماً و علناً بر زبان جاری کند. چند صباحی که از این فرموده پدر گذشت، یک روز کربن دربارهٔ حضرت مهدی سخنان پرشوری ایراد نمود و ضمن آن گفت: من به خاطر بحث دربارهٔ شیعه و رسیدن به حقایق این مذهب، نزدیک بود پست تحقیقاتی خود را در دانشگاه سوربن از دست بدهم. پدر، وقتی از این موضوع مطلع شد، بسیار مسرور و مشعوف گردید و گفت: نگفتم این پروفسور کربن، مؤمن به تشیع شده است و رویش نمیشود که صریحاً اعتراف کند. علامه به یکی از شاگردان خود گفته بود: کربن دعاهای صحیفه مهدویه را میخواند و میگریست.[۲۹] البته ادعای علامه چندان دور از واقعیت نیست، چنانکه سید حسین نصر نیز میگوید: کربن همواره خود را به صورت «ما ایرانیان» یا «ما شیعیان» مورد خطاب قرار میداد.[۳۰] رضا داوری اردکانی نیز میگوید: کربن وقتی مطالب مهمی را که بدان میاندیشید، از زبان بزرگان و اولیای دین و ائمه معصومین میشنید، غرق شادی میشد.[۳۱] حسن حسنزاده آملی نیز از خاطره حضور خود در مجلسی به همراه علامه و کربن یاد میکند که در آن بحثی پیرامون ولایت در اندیشه شیعه درگرفته بود و هانری کربن خطاب به علامه میگوید:
من نه تنها اندیشه شیعه، بلکه به سرّ ولایت در شیعه واقفم![۳۲] البته برخی معتقدند کربن رسماً به تشیع در نیامد. مثلاًداریوش شایگان معتقد است که او کاتولیک زاده و کاتولیک مرد و هیچگاه دین عوض نکرد. مهدی فدایی مهربانی در فصل دوم کتاب «ایستادن در آن سوی مرگ: پاسخهای کربن به هایدگر از منظر فلسفه شیعی»، نظرهای مختلف در مورد گسست کربن از فلسفه هایدگر و گرایش وی به تشیع را مورد بررسی قرار داده است.[۳۳][۳۴]
از دیگر علایق او به ایرانیان، علاقه شدید او به علم میر حیدر آملی بود؛ که او را یکی از ارکان شیعه شناسی در جهان دانسته بود و کتابهای او را مطالعه و بر او اعتقاد زیادی داشت و کتابهای او را در دانشگاههای غربی و شرقی تدریس میکرد.
منابع:
1400-04-27
1400-04-13
1400-04-05
1400-03-21
1400-03-19
1400-03-16
1400-03-02
1399-11-23
1399-09-14
1399-08-06
1399-07-26
1399-07-16
1399-06-15
1399-05-20
1399-05-06
1399-04-12
1399-04-06
1399-03-31
1399-03-20
1399-03-18
1399-03-13
1399-02-28
1399-02-11
1399-02-07
1399-02-04
1399-02-02
1399-01-31
1399-01-29
1399-01-27
1399-01-19
1399-01-17
1399-01-15
1399-01-13
1399-01-08
1399-01-06
1399-01-04
1399-01-01
1398-12-28
1398-12-24
1398-12-20
1398-12-08
1398-11-27
1398-11-21
1398-11-17
1398-11-12
1398-11-05
1398-11-05
1398-10-29
1398-10-19
1398-10-18
1398-10-17
1398-10-09
1398-09-24
1398-09-17
1398-09-04
1398-09-03
1398-08-18
1398-08-12
1398-08-01
1398-07-15
1398-07-14
1398-07-03
1398-07-01
1398-06-04
1398-05-13
1398-05-06
1398-05-05
1398-04-20
1398-04-19
1398-04-18
ابزارکی وجود ندارد
*