دوشنبه , ۱۰ بهمن ۱۴۰۱
  • صفحه نخست
  • پیوندها
  • درباره ما
  فارسی      العربية      اردو       English 

پایگاه اطلاع رسانی رهیافتگان به مکتب اهل بیت علیهم السلام

  • گزارش‏‏
  • رهیافتگان
    • رهیافتگان ایرانی
    • رهیافتگان خارجی
    • رهیافتگان شهید
  • پرسش و پاسخ
    • پاسخ به شبهات
  • سرگذشت
  • نگارخانه
    • صوت
    • فیلم
    • عکس
  • کتابخانه
    • دانلود کتاب
    • معرفی کتاب
  • مصاحبه
  • معارف اسلامی
    • عقائد
    • اخلاق
    • مهدویت
    • احکام و عبادات
  • مقاله و تحلیل
  • محصولات
سر خط خبرها
  • عمار امیری، مستبصر ایرانی: دیدم برادران شیعه به فکر صلح و صفا بودند
  • رفیق خوب مرا به راه مستقیم هادی شد
  • بهرام حیدری، مستبصر بلوچ: زیارت امام رضا علیه السلام مرا شیعه کرد
  • ازهر اشرفی، مستبصر بلوچ: می‎گفتند صحابه دین را برای ما آوردند و دیگر نیازی به اهل‌بیت نداریم!
  • گزارش تصویری رونمایی از کتاب شیخ الشهداء با حضور ۱۲ هزار نفر
  • کتاب شیخ الشهدا رونمایی شد
  • برگزاری مراسم سی‌امین سالگرد شهید شیخ علی مزاری با سخنرانی آیت الله محسن اراکی (دام ظله)
  • پست بعدی

    مظلومیت مستبصرین در کشوری که شیعه را می سوزاند

  • پست قبلی

    رنجنامه دختر بهایی زاده ی مسلمان شده

شما اینجائید:خانه » رهیافتگان » محمد جارا مستبصری از ساحل عاج: شیعه شدم؛ چون در برابر عقلم مسؤول بودم

محمد جارا مستبصری از ساحل عاج: شیعه شدم؛ چون در برابر عقلم مسؤول بودم

تاریخ ارسال: ۱۳۹۳-۰۶-۰۵ در رهیافتگان, رهیافتگان خارجی, مصاحبه ۰

DSC05189به گزارش پايگاه اطلاع رسانی استبصار، به عنوان سؤال اول بفرمایید که چرا شيعه شديد؟

يكي از اساتيدم شيعه شد. من خيلي با ايشان رابطه داشتم. استادم پس از آنکه شیعه شد، واژه‌ “المهتدي” را هم به فاميلش اضافه كرد. ایشان الان از شيعيان معروف ساحل عاج است.

همین امر باعث شد مدير مدرسه استادم را از مدرسه اخراج كند. بعد اين استاد، خودش، يك مدرسه ساخت. من نمي‏دانستم اعتقادات شيعه چيست. هیچ اطلاعی نداشتم، فقط شنيده بودم شيعيان حضرت علي را عبادت مي‏كنند و حضرت علي را از پيامبر بالاتر مي‏دانند. من با همين استادم که شیعه شده بود، صحبت كردم و راجع به تفاوت‏هاي شيعه و سني سؤال مي‏پرسيدم.

استادم كتاب «ثم اهتديت؛ آنگاه هدایت شدم» و «المراجعات» را به من داد. من اين كتاب‏ها را مطالعه كردم و سؤالاتي كه برايم پيش می ‏آمد، در مدرسه از استادانم كه سني بودند، مي‏پرسيدم. البته هیچ کس به جز استادم نمی‏دانست که من کتاب‏هایی راجع به شیعه مطالعه می‏کنم. بعد من گزارش سؤالات خودم و پاسخی را که استادانم در مدرسه به من داده بودند را به استادم المهتدي می‏دادم.

من خيلي سؤال مي‏ پرسيدم. درباره وضو، اینکه چرا شيعه مي‏گويد الهم صل علي محمد و علي! راجع به امام مهدي و غيبت طولاني ايشان و اینکه اگر هست پس چرا ديگران به ما نمي‏ گويند، سؤال اصلي و مهم من در این میان فرق شيعه و سني به طور کلی و به خصوص درباره امامت بود.

ايشان يك بار داستان غدير را از جلد چهارم «مسند احمد بن حنبل» براي من تعريف كرد. بعد من از سر کنجکاوی به سراغ يكي از استادان ديگرم رفتم و از او پرسیدم  كه آيا پيامبر در آخرين حجّش امام علي را به عنوان امير همه مسلمانان معرفی و اعلام كرده است؟ ايشان گفت نه، اصلاً چنين چيزي در تاریخ اتفاق نيفتاده. من با تعجب تکرار کردم اتفاق نیفتاده؟ ایشان ادامه داد اگر هم اتفاق افتاده باشد، پیامبر فرموده ‏اند علي دوست من است، همين!

من دوباره پرسیدم  آيا پيامبر مردم را در آفتاب داغ جمع مي‏كند كه بگوید اين آقا دوست من است؟ آيا عقل انسان اين مطلب را قبول مي‏كند؟ که ایشان جوابی به من نداد.

بعد كه من شيعه شدم، ايشان به من ايراد گرفت و اعتراض کرد که چرا شیعه شده‏ای؟ من به او گفتم شما خودتان مرا شيعه كرديد، چون جواب سؤالات من را نداديد. من در برابر عقل خودم مسئولم.

ابنا: بعد که شیعه شدید، رفتار خانواده با شما چطور بود؟

من فرزند آخر و تنها پسر خانواده هم هستم و در کشور من به فرزند آخر خیلی احترام می‏گذارند، حتی پدرم در وصیت‏نامه‏ اش هم نوشته بود که کسی مرا اذیت نکند و کتک نزند. از طرفی من در خانواده تنها كسي بودم که علاوه بر پدرم به مدرسه دينی رفته بودم، لذا خانواده به من خيلي احترام مي‏گذاشتند.

یک روز مدير مدرسه‏ ام همراه همسرش به خانه ما آمدند و به مادر و خواهرانم گفتند كه محمد دينش را عوض كرده، خانواده ‏ام خيلي ناراحت شدند.

                                                                               

ابنا: شما چه کردید؟

من به آنها گفتم من دينم را عوض نكرده ‏ام، من مسلمانم و نماز می‏خوانم. مدیرم گفت: تو چرا دين پدرت را تغییر داده‏ ای؟ من به او گفتم چرا شما در نماز دستانت را می‏ بندی؟ پدرتان که در نماز دستانش را نمي ‏بست.

                   

ابنا: چرا؟

چون پدرش مالكي بود و طبق فتوای امام مالک می ‏توان با دست باز نماز خواند.

ابنا: بعد چه شد؟

آنها بدون اینکه به من پاسخی بدهند، و یا به نتیجه‏ ای برسند، رفتند.

آیا خانواده‏تان هم مثل شما شیعه شدند؟

فعلاً نه، اما همسرم شيعه شد.

ابنا: فرق وهابيت و اهل سنت را در چه می‏دانید؟

وهابيت اهل تفكر نيستند. و ديگران را تكفير مي‏كنند. به خلاف اهل سنت.

ابنا: آیا در ساحل عاج كتابخانه و یا مسجدی که متعلق به شیعیان باشد، وجود دارد؟

كتابخانه و مسجدي كه براي شيعيان باشد نداريم يك مدرسه هست به نام جامعه المصطفي العالمیه، كه هر سال حدود ۵۰ نفر پذيرش دارد. چند مدرسه ديگر هم هست.

ابنا: تعامل دولت با شيعيان چطور است؟

هيچ مشكلي ندارد. دولت لائيك است و كاري به مذهب کسی ندارد. نه تبليغ مي‏كند و نه سركوب.

ابنا: فعالیت‏های مسلمانان ساحل عاج در چه سطحی است؟

مسلمانان ۶۰% ساحل عاج را تشكيل مي‏دهند، که کمتر از یک میلیون نفر شیعه هستند، اما انگار مسلمان نداريم. مسلمانان آنجا ديانت وسياست را متأسفانه جدا مي‏دانند، در حالي كه قرآن اين تفكر را رد مي‏داند.

ابنا: دیدگاه مردم کشور شما به ایرانیان چطور است؟

ايرانيان را دوست دارند. مردم ساحل عاج مي‏گويند ما مديون ايرانيان هستيم و ايرانيان مظلوم هستند.

ابنا: به نظر شما مشكل اصلي شيعيان ساحل عاج چیست؟

نداشتن امكانات تبليغاتي. كتابخانه و مسجد.

ابنا: آينده تشيع را در کشور خودت چگونه می‏بینی؟

آينده تشيع را در ساحل عاج خوب مي‏‏بينم. در سال قبل وضعيت خيلي بدي داشتيم. عده زیادی دشمنان سر سخت شيعه بودند. الان همه دوست شيعه هستند. و تصريح مي‏كنند كه اشتباه مي‏كرديم كه می‏گفتیم شيعيان كافر هستند. آنها الان دنبال كتاب مي‏گردند تا شيعه را بشناسند و همان کسانی که ما را نمی ‏شناختند، الان تقاضا می‏کنند که با ما جلساتي داشته باشند. الان دانشجویان دانشگاه هم به دو گروه تقسیم شده‏اند، يك بخش از شيعه دفاع مي‏كنند و گروه ديگر عليه شيعه؛ در حالي كه قبلاً اصلاً چنين چيزي وجود نداشت، يك دست، همه دانشجویان عليه شيعه بودند.

زمزمه تأسيس انجمن شيعيان ساحل عاج هم كم‏كم شنيده مي‏شود و جلسات مقدماتي‏ اش هم بر پا شده است و  حتی رياستش را هم به من پیشنهاد داده ‏اند.

ابنا: از فعالیت‏های وهابیت بگویید.

درمناطقي كه وهابي‏ها بوده ‏اند، موفقیتی نداشته ‏اند و مردم هم از آنها حرف شنوي ندارند و تبليغ تشيع به راحتي موفقيت آميز و درخشان خواهد بود. وهابیان، اكثراً جاهل هستند و حاضر نيستند كه استدلال شما را بشنوند. اصلاً بحثشان علمي نيست.

ابنا: چه انتظاري از مجمع جهاني اهل بيت داريد؟

به مبلغان ساحل عاج كمك بكند كه بتواند به خوبي مذهب اهل بيت را تبليغ كنند، اگر هم كتابخانه‏ و مسجد به برای شيعيان ساحل عاج تأسيس كنند خوب است.

ابنا: با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت کردید، صحبت پاياني شما را می‏شنویم.

تمام مردم ساحل عاج خيلي ايراني‏ها را دوست دارند  و  این وظیفه مردم ایران به ویژه مسئولين، روحانیون و مبليغين را سنگین‏تر می‏کند، چرا که باید مراقب باشند تصور خوب مردم را نسبت به ایران تغییر ندهند و با اخلاق خوب و اسلامي رفتار کنند. مخصوصاً صداقت داشته باشند و اگر قول و وعده‏اي به مردم مي‏دهند، حتماً به آن عمل كنند. یک پیشنهاد هم دارم و آن اینکه خوب است در ایران یک مرکز برای آفريقا شناسي داشته باشيم.

مردم آفریقا به خاطرات مشکلات خیلی کوچک و جزئی که در ایران اتفاق می‏افتد به من زنگ می‏زنند و گاهی حتی از ناراحتی گريه مي‏كنند و می‏گویند ما شنیده ‏ایم در ایران این حادثه ناگوار اتفاق افتاده و یا گاهی از واقعه‏ ای که رخ داده توضیح می‏خواهند.

برچسبها
ساحل عاجمحمد جارا
tweet
رنجنامه دختر بهایی زاده ی مسلمان شده
مظلومیت مستبصرین در کشوری که شیعه را می سوزاند

مطالب مرتبط

  • ماجرای شیعه شدن مبلغ وهابی توسط تاجر شیعه

    ماجرای شیعه شدن مبلغ وهابی توسط تاجر ...

    ۱۳۹۶-۰۱-۰۶

  • شیعه شدن فعال وهابی که می خواست برتری وهابیت بر مذهب تشیع را به اثبات کند

    شیعه شدن فعال وهابی که می خواست ...

    ۱۳۹۵-۱۱-۱۸

  • مصاحبه با مستبصر ساحل عاجی آقای محمد جارا

    مصاحبه با مستبصر ساحل عاجی آقای محمد ...

    ۱۳۹۳-۰۶-۰۸

یک نظر بدهید

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

ابزارکی وجود ندارد

*
  • rss
نسخه عربی | نسخه اردو | نسخه انگلیسی
© Copyright ( 2013 - 2021 ) | حق نشر محفوظ است. بومی شده توسط بچه های فنی | اکیپ استبصار فارسی estebsar.ir
پایگاه مردم نهاد استبصار فارسی


            رجوع به صفحه مادر